بیانیه حزب اتحاد ملت ایران به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی

حزب اتحاد ملت ایران اسلامی تاکید کرد: انقلاب اسلامی مستظهر به گفتمانی نه فقط سلبی که ایجابی بود که طی سال‌ها به آهستگی نضج گرفت. به گزارش ایلنا، حزب اتحاد ملت ایران اسلامی در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی بیانیه ای به شرح زیر صادر کرد: انقلاب اسلامی ایران به چهل سالگی خود رسید. عمری […]

حزب اتحاد ملت ایران اسلامی تاکید کرد: انقلاب اسلامی مستظهر به گفتمانی نه فقط سلبی که ایجابی بود که طی سال‌ها به آهستگی نضج گرفت.

به گزارش ایلنا، حزب اتحاد ملت ایران اسلامی در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی بیانیه ای به شرح زیر صادر کرد:

انقلاب اسلامی ایران به چهل سالگی خود رسید. عمری نمادین که در افواه، عدد آن را نشانه بلوغ می‌دانند. عمری که اگر نبود جانفشانی و وفاداری مردمی نجیب که خود پای دستاورد انقلابشان ایستادند، به این نقطه از زمان نمی‌رسید و تیرهای بلا که هر کدام از سویی به سمت آن آمده و می‌آید، یکی کارگر می‌شد.

حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، با تبریک این مناسبت غرورآفرین و با گرامی‌داشت نام و یاد همه شهدا، ایثارگران و جانبازان انقلاب و تقدیر از خانواده گرانقدر ایشان و با ادای احترام به رهبری انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره)، هم‌راستا با تجدید میثاق خود با آرمان‌های انقلاب، نکاتی چند را با رویکرد پندآموزی از گذشته و نگاه تعالی‌بخش و امیدوار به آینده با مردم شریف ایران و مسوولان کشور در میان می‌گذارد.

1- انقلاب اسلامی، برخلاف آنچه برخی به آن نسبت داده‌اند، انقلابی از سر ناآگاهی و جهل و «دانستن آنچه نمی‌خواهند و ندانستن آنچه می‌خواهند» نبود. این درست است که در هر انقلابی، سویه‌های سلبی همواره قوی‌تر از سویه‌های ایجابی آن است اما انقلابی که بسیاری آن را مردمی‌ترین انقلاب قرن می‌شناسند، اجماعی تقریبا کامل و بی‌نظیر از توده‌های مختلف مردم و همراهی روشنفکران را پشت سر خود داشت و در نتیجه آن (و نه سهل‌گیری حکومتی پلیسی که تا توانست برای ماندن و شکست انقلابیون، هر کاری کرد) کم‌ترین خشونت و هزینه‌های جانی را نسبت به اتفاقات مشابه در دنیا تجربه کرد، چنین انقلابی با توجه به عقبه تاریخی آن که دست‌کم به مشروطه بازمی‌گشت، نمی‌توانست بدون چشم‌انداز و تصویری روشن از خواسته‌های ملی خود باشد. این انقلاب، یک حرکت دفعی و کور نبود بلکه در ادامه راهی شکل گرفت که از زمان مشروطه، مردم ایران برای آرمان‌هایی چون عدالت، آزادی، استقلال، حاکمیت قانون، مقید و پاسخ‌گو کردن قدرت، نفی استبداد و تبعیض آغاز کرده بودند و در این مسیر نهایتا به گزینه انقلاب در برابر سلطنت موروثی و استبدادی رسیدند و ساخت جمهوری را با محتوایی معنوی و دینی برای حاکمیت خود برگزیدند.

این انقلاب مستظهر به گفتمانی نه فقط سلبی که ایجابی بود که طی سال‌ها به آهستگی نضج گرفت و بی‌تردید تبلور دقیق و تجمیع شده آن در نوفل لوشاتو و توسط رهبری بلامنازع و مورد وفاق آن، امام خمینی صورت گرفت. در این گفتمان، آزادی‌های سیاسی به عنوان مقدمه‌ای برای سایر آزادی‌های اجتماعی و فرهنگی در شکل کمال یافته آن تضمین شد. عدالت و رفع تبعیض به عنوان هدفی ویژه آمد، بر عنصر استقلال تاکید شد و نهایتا همه این‌ها در قالب جمهوری اسلامی وعده داده شد. جمهوری که در گفتمان نوفل لوشاتو مثل سایر جمهوری‌ها عنوان شد، «جمهوری به معنای اینکه متکی به آرای اکثریت است.» امام به صراحت گفت که «با قیام انقلابی ملت شاه خواهد رفت و حکومت دموکراسی و جمهوری اسلامی برقرار می شود.» ایشان تاکید کرد که «ولایت با جمهور مردم است» و «در این حکومت همه آزادند تا اظهار عقیده کنند». به صراحت گفته شد «اکثریت هر چه گفتند آرای ایشان معتبر است ولو به خلاف، به ضرر خودشان باشد» و «باید اختیارات دست مردم باشد. این یک مسئله عقلی است. هر عاقلی این مطلب را قبول دارد که مقدرات هرکسی باید دست خودش باشد» و …

گفتمان انقلاب که به معنایی میثاق رهبری انقلاب با مردم و وعده‌هایی برای آینده بود، بر چنین بستری شکل گرفت و با چنین مختصاتی بود که مردم به استقبال آینده‌ای مستقل و آزاد رفتند و به ۲۵۰۰ سال سلطنت شاهنشاهی پایان دادند.

2- چندی است که برخی نیروهای سیاسی اصرار بر نامیدن خود به عنوان «نیروهای انقلاب» دارند. این که یک جریان سیاسی در میان جریان‌های مختلف خود را نیروهای انحصاری انقلاب بداند امر مطلوبی نیست، با این حال و با فرض پذیرش چنین نامگذاری، خوب است که هر نیروی مدعی انقلاب به این پرسش‌ها پاسخ دهد که کدام انقلاب؟ انقلابی که در سال ۵۷ با شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» به ثمر رسید یا انقلابی دیگر علیه جمهوریت و آزادی که گاه از رفتار و نظرات آنها برمی‌آید؟ نسبت آنها با انقلابی که وعده آزادی بیان و عقیده حتی برای مارکسیست‌ها داده شد چگونه است؟ آنها مشخصا چه نسبتی با گفتمان نوفل لوشاتو دارند؟ چه نسبتی بین خود و اکثریت نیروهای شاخص انقلابی می‌بینند که همراه با رهبری انقلاب، به عنوان نمادها و شاخص‌های گفتمان ایجابی انقلاب اسلامی شناخته می‌شدند؟ انقلابی که آمد تا با نفی بی‌اخلاقی و ترویج عفت، آزادی سیاسی را در کنار آزادی‌های اجتماعی و فرهنگی و عقیدتی تقویت کند، نزد ایشان چگونه است؟ آیا به همین گونه است که سال به سال بر تحریف‌های آنها بر تاریخ انقلاب افزوده می‌شود و گاه که در رسانه‌های انحصاری‌شان از آن سخن می‌گویند، مردمی که هنوز نسل اول انقلاب در میان آنها حی و حاضرند را به شک می‌اندازند که آیا این صدا و سیمای همان انقلاب است؟ و چرا تا این حد واژه‌های انقلابی و ضد انقلاب در ادبیات ایشان بر اساس این شاخص‌ها بی‌مسماست؟

3- آنچه از گفتمان انقلاب گفته شد، به معنای صلب بودن آن و ندیدن بسترهای اجتماعی سیاسی آن زمان و تجربه زیسته‌ی عمومی جامعه ایرانی تا سال ۱۳۵۷ نیست. موضوعی که فهم عمومی از برخی مفاهیم چون استقلال، آزادی و عدالت و جمهوریت و اولویت‌بندی آن‌ها را متاثر می‌کند. در آن زمان، استقلال معنای ساده‌تری از امروز داشت. حکومتی که علیه آن قیام شد، حکومتی بود که خود بر اساس اراده خارجی متولد شده بود، با اراده خارجی تغییر شاه و رویکرد می‌داد و با نظر خارجی و مشخصا آمریکا مواضع خود را تنظیم می‌کرد. انقلاب با شعار استقلال به نفی این وابستگی پرداخت. اما امروز تجارب دیگری از تضعیف استقلال کشورها پیش روی ماست که می‌تواند نه لزوما توسط یک ابرقدرت که حتی توسط کشورها و نیروهایی متوسط‌الحال اما فرصت‌طلب رخ دهد که مترصد تحمیل خواسته‌های خود بر بستر شکاف‌های یک دولت با ملت خود و با قدرت‌های برتر جهانی باشد. امروز در فهم نوین از استقلال، خوداتکایی مبتنی بر تعامل مثبت با جهان امکان تحقق بیشتری دارد تا خودکفایی مبتنی بر تقابل با قدرت‌ها.

در بحث آزادی، آنچه امروز مراد می‌شود، تنها محدود به آزادی سیاسی نیست که مشخص‌ترین مطالبه آزادی‌خواهانه انقلابیون در سال ۱۳۵۷ بود و هنوز مطالبه‌ای معتبر و برای امروز محسوب می‌شود. اما در کنار آزادی سیاسی، آزادی‌های دیگری چون آزادی‌های اجتماعی و فرهنگی از سوی ایرانیان در چهلمین سالگرد انقلاب مطرح است. امروز در شرایطی هستیم که مطالبات آزادی‌خواهانه به خصوص در زمینه آزادی‌های فردی چون سبک زندگی، روز به روز فراگیرتر می‌شود گفتمان انقلاب و نظام برآمده از آن موظف به بازخوانی خود و پاسخ‌گویی روشن به آن است.

در زمینه مفهوم جمهوری اسلامی هم با وجود گذشت ۴ دهه از تولد آن، همچنان جای بحث و گفت‌وگوهای فراوان درباره ماهیت آن هست که چرا و چگونه؟ بر اساس کدام جمهویت و کدام اسلام؟ و پرسش اساسی این که آیا جمهوریت در این نظام مقید به اسلام است و یا به دلیل مسلمان بودن اکثریت مردم، متصف است به اسلام؟ گویاتر آنکه اسلام در این نظام قید است یا صفت؟ به عقیده ما، بر اساس گفتمان انقلاب اسلامی و قول و قراری که درباره فهم مشترک از جمهوریت شده، اسلام صفتی است که بر جمهوریت نظام نشسته و تا زمانی که اکثریت مردم ایران مسلمان و خواهان آن هستند، معتبر است.

4- خواست نیروهای معتقد به انقلاب به خصوص جریان اصلاحات که حزب اتحاد ملت ایران اسلامی خود را متعلق به این جریان می‌داند، هرچقدر که امروز منتقد برخی رویکردها باشیم، بدون تردید تداوم قدرتمندانه نظام جمهوری اسلامی در ایران بر مدار آرمان‌های انقلاب است. اما این خواستی نیست که با ابزار قهری و قدرت‌نمایی سخت یا با تکیه بر اقلیتی هرچند مطیع و منسجم، تا همیشه میسر باشد. خواست تداوم جمهوری اسلامی قدرتمند در ایران، بیش از هر چیزی بر زمینه‌های پیدایش آن استوار است. به بیان روشن‌تر، همان طور که مردم و خواست ملت علت موجده انقلاب بود، امروز و فردا علت مبقیه نظام جمهوری اسلامی محسوب می‌شود. این در حالی است که متاسفانه گاه تفاسیری از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی شنیده می‌شود که این دو را در برابر یکدیگر دانسته و رای به جواز تحمیل اقتضایی خواست‌های نظام اسلامی بر اراده و خواست ملت دارد. نگاهی که هرچه باشد، نگاهی انقلابی در معنای پنجاه و هفتی آن نیست و چه بسا انقلابی علیه آن و نه در امتداد آرمان‌های آن نهضت ملی و دینی باشد.

5- بر اساس آنچه گفته شد، ما به عنوان حزبی اصلاح‌طلب و معتقد به انقلاب اسلامی، با تجدید بیعت با آرمان‌های بلند آن نهضت بزرگ مردمی و حق دانستن آن حرکت تاریخ‌ساز، تداوم راه تعالی‌بخش آن را پای‌بندی به اصول بدون تحریف آن و نوزایی دایمی و درونی در گفتمان و رفتار اجتماعی و حکومتی در چارچوب آن اصول بر محور روشن و گویایی به نام «حق حاکمیت ملت» می‌دانیم. در این راه، مبارزه با فساد و رانت‌خواری سیاسی و اقتصادی را جزو ضروری‌ترین مسایل روز که متاسفانه مبتلا به جامعه و نهادهای حکومتی شده تعریف می‌کنیم و بر این باوریم که جز با توسعه همه‌جانیه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نمی‌توان به پیشرفت و نیل به آرمان‌های انقلاب رسید.

ما بر این باوریم که ایرانیان ظرفیت‌های بسیاری برای داشتن کشوری آبادتر و جایگاهی رفیع‌تر در جهان دارند.

مردم ما استحقاق حکومتی همه جانبه‌نگرتر، با برنامه‌تر، توانمندتر و دوراندیش‌تر دارند. قدرت جمهوری اسلامی ایران در پیوستگی عمیق‌تر با مردم و تامین زندگی، معیشت و آینده آنان تعریف می‌شود. مردم باید نظام را خدمتگزار خود ببینند و بدانند و نه حاکم بر مقدرات خود و این آرمان انقلاب و خواست مردم بوده است.

اعتماد متقابل مردم به نظام و نظام به مردم، رمز بسیج امکانات برای تامین فردای بهتر است. متاسفانه ما از این نظر در نازل‌ترین وضعیت نسبت به چهل سال گذشته هستیم و باید آن را چاره کنیم. برای گذر از این وضعیت نیاز به عامل همگرایی داریم. این عامل مهربانی با مردم و مهربانی بین مردم است و گفتگو، رواداری، مدارا، خیرخواهی و دیگردوستی مدخل آن است. خیر نظام و مردم، حرکت در این مسیری است که اعتماد و همگرایی و نهایتا رضایت عمومی، خروجی آن است. مادامی که نیروهای جامعه مشترکات خویش را نبینند و چنگ در اختلافات خود بزنند، ایران ما در چنبره تعارضات داخلی گرفتار خواهد ماند. این همه ممکن نیست مگر آنکه ارکان وحدت‌بخش جامعه ارتفاع بگیرند و خود را از گزند رقابت‌های جناحی برهانند. دوست ودشمن خود را در میان مردم خویش تعریف نکنند و همه را دوست خود و خود را وکیل و ولی همه بدانند.

چنین چشم‌اندازی، تصویری منطبق بر آرمان‌های انقلاب اسلامی است و هر که در این مسیر باشد انقلابی در معنای پنجاه و هفتی آن است.

انتهای پیام/