خداحافظ تهرون!
از پشت پنجرهی هواپیما، به پایین نگاه کردم خیلی خوشحال شدم دیگه به رؤیاهام دارم میرسم. آره، سلام پاریس… خونههای آسمانخراش،ماشینهای لاک چری،خیابانها و آدمها همه و همه با من بیگانه بودن.اما اینجا جایی پیشرفته، آره اینجا همونجاییه که همیشه آرزویش را داشتم.
خداحافظ تهرون
خیلی گرسنه بودم تصمیم گرفتم به مغازه برم اما دیگه خبری از معرفت و مرام مشهدی حسن بقالی محلهای نبود که همیشه میگفت: خوبی دکتر جان، سلامتی تاج سری به فروشگاه وارد شدم مقداری نان و تنقلات گرفتم هرکس به فکر خودش بود انگار همهجا بیگانه بود .
داخل خیابون صدای خانمی میآمد که میگفت: جیمی صبر کن عزیزم جیمی،وقتی به پشت سرم نگاه کردم سگ پشمالویی را دیدم که داشت جلو جلو از صاحبش را میرفت. یادش بخیر اون روزها که مادرم میگفت: ساسان عزیزم زود باش بیا صبحونه
همسایهام خانم ماریس هیچ شباهتی با اکرم خانم همسایه ایرونیمون نداشت، یاد آشرشته نذریهایش بخیر، اینجا دیگر خبری از نذری نیست .
همهجا اش بیگانه است خانه، خیابان، مغازه، آدمها همه و همه بویی از معرفت و مهربانی نداشتن همه غریبه بودند.
خسته بودم توی رختخواب همهاش تو فکر این بودم کاشکی ایران بودم پیشرفت کردن جا و مکان نمیشناسه.سال ها و سالها گذشت… اما پاریس برای من غریبی می کرد، بالاخره تصمیم به بازگشت به ایران عزیزم را گرفتم.
پیشرفت هر انسانی به تلاش و هدف او بستگی دارد.
انتهای پیام/
عالی 🙃✨
سلام.خسته نباشید…
ببخشید پنل کاربری داخل گوگل اصلا بالا نمیاد؟
خیلی ناراحتم.چرا؟
انگاری حذف شده.چرا؟
سلام پنل کاربری منظورتان کجاست ؟