اهتمام به واقعیتها و زوایای پیدا و ناپیدای وکالت

صافی - هفتم اسفند ماه سالروز استقلال کانون وکلاء، فرصتی برای توجه دقیق تر به این حرفه و اهتمام به واقعیتها و زوایای پیدا و ناپیدای وکالت است.

وکالت به عنوان یک حق اساسی و بنیادین در فرآیند دادرسی عادلانه برای همه شهروندان در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تعبیه شده است لذا از این حیث هرگونه برخورد و تصمیمی در خصوص آن به منزله بزرگداشت و یا تضییع یک حق اساسی و بنیادین می باشد.

با توجه به ماهیت نظام جمهوری اسلامی ایران و نقش برجسته مردم در ایجاد و اداره آن، نگاه قانونگذار محترم به وکالت به عنوان یک حق اساسی و اولیه در فرآیند دادرسی عادلانه قابل تفسیر می باشد اما در عمل با فاصله فاحش از نگاه نهاد مؤسس قانون اساسی وکیل که همه فلسفه و اصل وجودی نهاد وکالت است و علی القاعده می بایست به عنوان یک عنصر شریف قابل احترام که نقش پر رنگی در استقرار عدالت قضایی دارد، برخوردار از شأنیت و کرامت مقتضی فلسفه وجود نهاد وکالت باشد نیست و حتی این روز در تقویم های رسمی نیز تحت عنوان روز وکیل مدافع ثبت نشده است.

پرداختن به چرایی این مقوله های خلاف ذات وکالت، مستلزم اراده جدی و هماهنگی جدی تر بین حاکمیت و کانونهای وکلاء اعم از کانون وکلاء و مرکز مشاوران و وکلای قوه قضاییه و نیز نهادهای فرهنگی و تبلیغی است.

یقیناً باید نقطه شروع و وفاق، پذیرفتن این مهم باشد که وکالت یک حق اساسی و بنیادین برای مردم است. اگر ابتدا زاویه نگاه به این سمت و هدف قانون گذار متمرکز شود یقیناً دفاع وکیل در محاکم یک ارزش متعالی قلمداد می شود و امنیت شغلی و روانی تضمین شده می باشد چرا که هرگونه تفسیری متفاوت از دفاع و شخص وکیل بی توجهی به ارزش بودن و متعالی بودن وکالت به عنوان یک حق اساسی است و اخلال در نظام دادرسی عادلانه می باشد.

متأسفانه در سالهای اخیر گویی هیچ وجه قابل توجه و تمرکزی حتی برای فیلم سازان و برنامه سازان جز حق الوکاله و حق الزحمه وکیل وجود نداشته و با برجسته کردن فقط این بعد و نیز غیره شایسته و شریف معرفی کردن وکیل، حتی دستگاه قضایی را در میان کثرت پرونده ها و وظایف پیچیده دچار مشکل کرده و وارد این وادی و تلاش برای پاسخگویی کرده اند و نگاه جامعه را به سمت بد بودن وکیل و یک ابزار که گاهی از روی اجبار باید به او مراجعه کنی هدایت کرده اند و البته این آسیبهای جدی مانع رشد و بلوغ مناسب با وجود ظرفیتهای قابل تحسین نظام حقوقی شده است.

بدیهی است بخش مهم و قابل توجهی از شرایط موجود و غیره قابل قبول در خصوص نهاد وکالت که حق اساسی مردم است و نیز وکیل به عنوان فردی که مبتنی بر تخصص و دانش حقوقی خود محافظ و بستر ساز این حق بنیادین می باشد، ناشی از عملکرد همکاران محترم وکیل است.

اگر بخواهیم به سرعت از شرایط موجود عبور کنیم بی شک نمی توان از سهم خود در ایجاد وضعیت موجود و فاصله فاحش آن برای یک وکیل مدافع حق در نقطه مطلوب غفلت کنیم. برآیند کلی از وضعیت حرفه وکالت و نگاهی که به آن می شود چه بسا شنیده شود آیا وکیل باید به حرفه خود ببالد یا خیر؟ و آیا اساساً حرفه وکالت شریف است یا خیر؟

وکالت که به عنوان یک حق اساسی برای دستیابی به عدالت قضایی در قانون اساسی شناخته شده است فی نفسه نمی تواند غیره شریف باشد چرا که قانون اساسی هر ملت در واقع باورها و اعتقادات هنجارها و حقوق بنیادین آن ملت است که به عنوان یک میثاق ملی و سند بالادستی دارای ارزش برتر قانونی است اما این که آیا وکیل باید به حرفه خود ببالد یا خیر؟

در بالندگی، شرافت و کرامت حرفه ای مناقشه نیست اما در عمل با همه قدمت نهاد وکالت هنوز رابطه صمیمی و قابل درکی از سوی مردم با نهاد وکالت ایجاد نشده است که بخشی از دلایل آن پیشتر توضیح داده شد اما بخشی که به نهاد وکالت و شخص وکیل باز می گردد، لزوماً دلیل برجسته آن فاصله گرفتن بعضی از وکلاء محترم از بایسته های حرفه ای می باشد که به شرح موجز و مختصر آن پرداخته می شود.

نخوت، عدم ارتقاء سطح آگاهی و دانش، توأمان بیماری غرور و تفرعن یعنی اجتماع نقیضین می تواند در تنزل شأن عرفی و اجتماعی و تخصصی یک وکیل نقشه برجسته ای داشته باشد.

وکیل حرفه ای در کنارحق طبیعی دریافت حق الوکاله و حق الزحمه متناسب به دانش حقوقی عشق می ورزد و هرگز عشق ورزی به دانش حقوق که نتیجه آن تلاش برای تحقق و استیفاء حقوق موکلین است را فدای طمع مال اندوزی غیره متعارف نمی کند.

وکیل به عنوان فردی از جامعه نخبگانی باید روحیه اجتماعی، دردمند و مسئولیت پذیر در قبال اجتماع خود داشته باشد. عدم پایبندی خیلی از شهروندان به قانون و هنجارهای قانونی و مقررات می تواند ناشی از کمبود روحیه اجتماعی و حضور مؤثر وکلاء به منظور آموزش شهروند قانون مدار باشد و البته حضور کم رنگ تر در نظام تقنینی و قانون گذاری و مراکز تنقیح قوانین می باشد.

در شرایط کنونی کشور که به دلیل سوء مدیریت بعضی از مدیران حقوق بنیادین مردم از جمله حق بر رفاه و برخورداری از زندگی مطلوب و سالم خدشه دار شده است حضور داعیه دار و دلسوزانه و تخصصی وکلاء – نه حضور سیاسی و ساختار و هنجارشکنانه – حداقل وظایف جامعه نخبگانی وکلاء است.

انزوای حرفه ای و عدم نقش آفرینی در مسائل مهم کشور ناخواسته افکار عمومی را به این مسأله سوق می دهد که جامعه وکلاء فقط به عنوان یک شغل و در قبال دریافت حق الوکاله در پرونده های موردی و در محکمه وکالت می کنند و این نگاه هر چقدر پررنگ تر شود به ضعف پایگاه اجتماعی نهاد وکالت و عدم باور پذیری حریت و شرافت حرفه ای منجر می شود.

یقیناً پیشکسوتان حرفه شریف وکالت در اولویت سازی مسایل وکلاء در درجه اول مسئولیت می باشند، هدایت فکری و ارتقاء و سطح بینش اجتماعی و روحی و اخلاقی وکلاء از وظایف اولیه کانونهای وکلاء است که البته وجود معاضدت قضایی در ارکان کانونها در جهت پررنگ کردن روحیه اجتماعی و احسان و خیرخواهی و فداکاری است اما آیا در عمل وکلاء ما در همین راستا هدایت شده اند؟

بایسته های وکالت، قدرت و قوت استدلال و استنباط و تقویت ذهن تا رسیدن به حدت و نیز داشتن روح مستعد تعالی است و بی شک اگر این مؤلفه ها در یک وکیل تجمیع شود و با فرهنگ سازی درست در خصوص نهاد وکالت این فرد با این داشته ها هم در حرفه خود موفق خواهد شد که البته موفقیت حرفه ای تنها برد یک طرفه وکیل نیست بلکه نقش قابل توجه او در دادرسی عادلانه و نیز در راستای تحقق یک حق بنیادین است.

حال اگر همین داشته ها با هدایت پیشکسوتان در موضوعات مهم کشور نیز مسئولانه ورود عالمانه و نقادانه داشته باشد و برای تحقق و استیفاء حقوق عمومی نیز چون تلاش برای نتیجه بخشی در یک پرونده تلاش کند نقش واقعی و نخبگانی خود را که منجر به حکمرانی شایسته می شود به درستی ایفاء کرده است.

هرگز فراموش نکنیم سوگندی را که این گونه با جاری شدن زلال اشک تکرار می کردیم: ‘… مدافع از حق باشم و شرافت من وثیقه این قسم است که یاد کرده و ذیل قسم نامه را امضاء می نمایم.’ وکالت شریف است و وکیل کرامت دارد و بر حرفه شریف خود می بالد چون که بال فرشته عدالت است.

* وکیل پایه یک دادگستری و معاون حقوقی مرکز دانشجویی حقوق بشر جمهوری اسلامی ایران (صلح زیبا)

انتهای پیام/