بی ثباتی اقتصادی و تاثیرات اجتماعی

در این روزها که کشور درگیر مسائل ریز و درشتی هست بی‌ثباتی در اقتصاد یا بهتره بگوییم نوسانات که در بازار وجود دارد باعث شد به دیدن یکی از دوستان روانشناس خود بروم و با او راجع به تاثیرات این نوسانات بر روی اجتماع گفتگویی انجام دهم که  متن كامل این گفت وگو را در ادامه می خوانیم:

در این روزها که کشور درگیر مسائل ریز و درشتی هست بی‌ثباتی در اقتصاد یا بهتره بگوییم نوسانات که در بازار وجود دارد باعث شد به دیدن یکی از دوستان روانشناس خود بروم و با او راجع به تاثیرات این نوسانات بر روی اجتماع گفتگویی انجام دهم که متن کامل این گفت وگو را در ادامه می خوانیم:

اقتصاد به عنوان یکی از مقوله های مهم چه تاثیر بر زندگی اجتماعی افراد می گذارد؟

نخستین ضرورتی که در مفهوم کلی اعم از حیات انسانی و اجتماعی برای زندگی وجود دارد، مقوله معیشت و تداوم زندگی انسان است تا بتواند دیگر هدف های فردی و اجتماعی خود را محقق سازد. اقتصاد از این بابت که به مفهوم کلی، دانش بهتر و خوب زیستن به حساب می آید، مقدمات لازم را برای نخستین هدف زندگی یعنی حیات و معیشت، تامین می کند زیرا اگر انسان در زندگی احساس امنیت در این زمینه ها نداشته باشد، در دیگر هدف های خود نیز دچار مشکل خواهد شد. بنابراین اقتصاد نخست به دنبال ایجاد ثروت و درآمد و در وهله دیگر توزیع درآمد است. در ایجاد درآمد اگر بخواهیم از فقر و حداقل ها خارج شویم، مساله تامین درآمدهای لازم برای تداوم زندگی مطرح می شود. بحث دیگر، کیفیت زندگی به شمار می رود؛ یعنی اینکه انتظارهای افراد در یک جامعه به طور نسبی متناسب با شرایطی زیستی آن جامعه، میزان متوسط درآمدها و نحوه توزیع درآمد چگونه است و افراد چه برداشتی از سطح قابل قبول کیفیت زندگی دارند.

با توجه به مباحث گفته شده مهمترین مساله ای که به لحاظ اقتصادی با آرامش روانی جامعه در ارتباط است، چیست؟

مهمترین مساله ای که امروز در کشور وجود دارد، به امنیت درآمد مربوط می شود؛ یعنی اقتصاد در چند دهه گذشته تا حدودی از وضعیت ثبات خارج و به بی ثباتی رسیده و این اتفاق باعث عدم امنیت درآمد و معاش شده است. در نتیجه به لحاظ روحی و روانی، هنجارها و ارزش هایی را که افراد در حیات اجتماعی خود دارند، تحت تاثیر قرار می دهد. به همین دلیل بی ثباتی در اقتصاد مهمترین معضلی است که در کشور وجود دارد و بر امنیت روانی جامعه تاثیر می گذارد.

بی ثباتی در اقتصاد را مهمترین مساله تاثیرگذار بر امنیت روانی جامعه دانستید. ریشه های این بی ثباتی را چه عواملی می دانید؟

در وهله نخست باید به مساله تورم اشاره کرد. امری که به عنوان یک پدیده ساختاری در اقتصاد ایران وجود دارد. تورم پدیده موقت و گذار نیست که به طور صرف با سیاست های مالیاتی دولت مرتبط باشد بلکه به کژکارکردهای ساختاری اقتصاد مربوط می شود که یکی از علت های این کژکارکردی، وابستگی درآمدهای اقتصاد ایران به نفت است که درآمدهای ناپایداری هستند و خود را بر بودجه تحمیل می کنند. در صورتی که هزینه های بودجه ای پایدار هستند و باید پرداخت شوند. بنابراین ناپایداری درآمد به کسری بودجه منجر می شود و این مهم نیز در هر شرایطی نمی تواند با درآمدهای مالیاتی قابل پرداخت باشد. از این رو دولت به شیوه های مختلف با پول پرفشار می خواهد این کسری بودجه را جبران کند که باعث افزایش نقدینگی و به صورت تورم منعکس می شود؛ تورمی که از یک طرف در سطح کلی، افزایش هزینه های دولت را به دنبال دارد و همین هزینه ها بر دوش افراد جامعه گذاشته می شود.

از طرفی دیگر افزایش تورم، هزینه های مصرفی را بیشتر می کند و افراد را تحت فشار قرار می دهد. بدین شکل چون دهک های درآمدی پایین جامعه، سهم هزینه های مصرفیشان در برابر پس انداز آنها بسیار بالا است، بیشتر از دیگر طبقه ها تحت تاثیر تورم قرار می گیرند و این تفاوت ها به افزایش نابرابری در جامعه می انجامد؛ یعنی هم از یک طرف سطح قدرت خرید کل جامعه اُفت پیدا می کند و هم به افزایش نابرابری مصرف و درآمد منجر می شود. به همین دلیل به نابرابری ها دامن زده خواهد شد و به مساله عدالت اجتماعی و احساسی که مردم نسبت به تصمیم ها و سیاست های کلان پیدا می کنند، آثار مخربی برجای می گذارد. بنابراین در چنین شرایطی شاخص هایی مانند سرمایه اجتماعی، اعتماد عمومی و دیگر هنجارهای اجتماعی که در چارچوب روان شناسی اجتماعی قابل بررسی هستند، به شدت اُفت پیدا می کنند. از این رو هرگاه اقتصاد به طرف بالندگی حرکت کند این هنجارها تاثیر خود را در جامعه نشان می دهند.

بهم خوردن آرامش روانی جامعه چه تاثیری بر خانوارها می گذارد؟

مشکلات اقتصاد و برهم خوردن آرامش روانی جامعه از جنبه های مختلف بر خانوارها تاثیر می گذارد و باعث از هم پاشیدن این کانون می شود، به گونه ای که مسایل و مشکلات اقتصادی به عنوان یکی از مهمترین عامل طلاق به حساب می آیند. بنابراین فشارهای اقتصادی به صورت زنجیره وار به حوزه اجتماعی از سطح خانواده تا جامعه وارد و باعث افزایش ناهنجارهای در چارچوب بحث های روانشناسی اجتماعی می شود.

وضعیت اقتصادی چه تاثیری بر خشونت در جامعه دارد؟

بخش بسیار کوچکی از خشونتی که در جامعه وجود دارد، به دلیل مسایل شخصیتی، تربیتی و بنیادی است که این درصد از خشونت در تمام جوامع وجود دارد اما دیگر خشونت ها در بیشتر موارد با مسایل و مشکلات اقتصادی ارتباط دارد. وقتی معیشت انسان و حداقل نیازهای یک فرد تامین نباشد، مجبور می شود برای اداره حیات خود و خانواده دنبال کسب درآمد باشد و آن چیزی که ذهن او را درگیر می کند، این است که به هر روشی باید بتواند نقش خود را در خانواده انجام دهد که اگر این درآمد از طریق کسب روزی حلال مقدور نباشد، سعی می کند به هرنحوی شده این مهم را تامین کند. در چنین شرایطی ارزش هایی را که مانع از خشونت می شود، کنار می گذارد و اینگونه افراد به لحاظ روانی و ارزشی به راحتی به مساله خشونت کنار می آیند و به تدریج انسان ها وارد یک دوره ای از زندگی می شوند که تغییر هویت به وجود می آید.

تاثیر اقتصاد بر آرامش روانی جامعه در زنان و مردان چگونه است؟

امروز نرخ مشارکت زنان در بازار کار بسیار پایین است اما این نرخ پایین به دلیل عدم مراجعه زنان به بازار کار برای اشتغال و کسب درآمد نیست بلکه درصد زیادی از زنان در سن نیروی کار، زنان تحصیلکرده ای هستند که تحصیلات را برای اینکه بتوانند نقش اجتماعی و اقتصادی داشته باشند، دنبال کرده اند، پس متقاضی کار هستند اما فرصتی برای آنها در بازار کار ایجاد نشده است و پس از یک دوره مراجعه منصرف می شوند و بعد از مدتی دیگر دنبال کار نمی گردند. بنابراین نرخ مشارکت در بازار کار برای زنان بسیار ناعادلانه است که این اتفاق به لحاظ روانی فشار مضاعفی بر آنها تحمیل می کند زیرا امروز با درآمد یک فرد که معمولاً مردها هستند و نان آور خانواده به حساب می آیند، نمی توان به تامین و مدیریت امور اقتصادی پرداخت. بنابراین فشارهای روانی اقتصاد بر زنان بیشتر از مردان است، هرچند بر مردان هم به عنوان نان آور خانوارها تاثیر می گذارد.

انتهای پیام/