تهمت زدن آسونه!

صافی نیوز / سرش تا شانه داخل سطل آشغال بود هر موقع که از خیابان عبور می‌کرد، بوی بد لباس‌های ژنده، همه‌اش تو مخم بود، ازش بدم می اومد.

خانوم زود باش، دیر شد چکار کردی دارم میام مسعود خان. موعد چکی که برای آقای کاظمی کشیده بودم نزدیک بود تو مهمانی همه سرگرم تفریح و شادی بودند منم از میهمانی خارج شدم از فرصت استفاده کردم، بدون این‌که کسی بفهمد سریع به خانه آمدم جواهرات مرجان رو برداشتم و دوباره به میهمانی رفتم، وقتی مهمانی تمام شد به خانه برگشتیم، طوری وانمود کردم که اصلاً  از چیزی خبر ندارم.

وقتی درب خانه را باز کردم فریاد زدم دزد مرجان دزد .وای خدای من… بیچاره شدیم.

توی کلانتری ازم سؤال می‌کردند به کسی شک نداری منم که ازش بدم می اومد با خودم فکر کردم گفتم الان وقتشه مسعود، هان آره فکر کنم محمد مفنگی دزد خونه‌ام باشه.

جواهرات رو فروختم چکم رو پاس کردم اما وجدانم اصلا راحت نیست هر شب توی خواب کابوس می‌بینم دست‌هایم دارند گلویم را فشار می‌دهند انگار دارم خفه می‌شم حالم خوب نیست پیش روان‌پزشک رفتم قرص اعصاب مصرف می‌کنم حالم و روانم اصلا خوب نیست.

تهمت زدن شاید آسون باشه اما وجدان روح لطمه دار می‌کنه.

امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: تهمت زدن به بی‌گناه از کوه‌های بزرگ هم سنگین‌تر است.

تهمت زدن تنها گناهی است که شیطان هم از آن بیزار است.

انتهای پیام/