مسعود امین ناجی- چندی پیش راجع به سالمندان و رها کردن آنها شنیدیم اما سعی کردیم به دور از احساسات به پای صحبت های یک استاد جامع شناس و روانشناس و محقق بنشینیم تا ببینیم برای این معضل و پدیده که هرچند دردناک و ناراحت کننده است چه میتوان کرد.
سالمندان رهاشده یا سالمند سر راهی پدیده جدیدی نیست. بیشتر سالمندانی که معضلات شناختی و آلزایمر دارند، در معرض این خطر هستند. فرزندان یا اعضای خانواده او را به شهری دور یا استانی دیگر برده و رها میکنند. این استاد جامع شناس و روانشناس و محقق میگوید 20 درصد از سالمندان در مراکز نگهداری شبانه روزی، مجهولالهویه هستند.
تا 15-10 سال آینده خانواده و فرزندی برای مراقبت از سالمندان نخواهیم داشت یا اگر هم داشته باشیم تعداد آنها بسیار کم خواهد بود.
درباره همین موضوع با یک استاد جامع شناس صحبت کردیم که در ادامه ایشان میگوید متاسفانه ساختار مورد نیاز این درصد از جمعیت سالمندان در سازمانها وجود ندارد و بهعنوان مثال متخصص حوزه سالمندی و بیمارستان سالمندان در کشور نداریم. و «در کشور ۱۵هزار سالمند در مرکز شبانه نگهداری میشوند که از مجموع آنها ۱۰ تا ۲۰ درصد مجهولالهویه هستند.» او با بیان اینکه مشکلات سالمندان ۵ تا ۶ برابر مشکلات جوانان است و در کنار توجه به جوانی جمعیت باید به این موضوع هم توجه کرد، میگوید: «سالمندی نیاز به زیرساختها و آمادگی دارد و با توجه به زنانه شدن جمعیت سالمندی و آسیبپذیر بودن زنان، ضرورت توجه به این مهم وجود دارد.»
تا 15 سال آینده فرزندی برای مراقبت از سالمند نداریم
در حال حاضر ۸۰ درصد سالمندان بیمه تکمیلی نداشته و براساس تحقیقات ۷۱ درصد زنان سالمند تنها، منبع درآمدی ندارند و سازمانهای حمایتی باید در مورد این موضوع تدبیری بیندیشند.
این جامع شناس با اشاره به لزوم حمایتهای بیمهای از سالمندان میگوید: «متولیان امر باید به این موضوع در برنامهها و قوانین بالادستی توجه بیشتری کنند، چراکه براساس برنامههای سوم، چهارم و پنجم توسعه، در هر برنامه باید ۲۵ درصد سالمندان واجد شرایط تحت حمایت قرار گیرند.» او با تاکید بر افزایش جمعیت سالمندان عنوان میکند: «در ۱۰ تا ۱۵ سال آینده خانواده و فرزندی برای مراقبت از سالمندان نخواهیم داشت و متاسفانه ساختار مورد نیاز این درصد از جمعیت سالمندان در سازمانها وجود ندارد. بهعنوان مثال متخصص حوزه سالمندی و بیمارستان سالمندان در کشور وجود ندارد.»
او رها شدگی سالمندان را پدیدهای «زشت» عنوان کرد و افزود: «متاسفانه برخی خانوادهها سالمندان خود را کنار خیابان رها میکنند که این رهاشدگی در حقیقت آزار سالمندان و سوءرفتار سالمندی است.»
چرا سالمندان را رها میکنند؟
زنگ خطر سالمندی در ایران به صدا درآمده، صدایی که باید همه نهادهای دستاندرکار آن را به وضوح شنیده و نسبت به پیامدهای آتی آن هوشیار باشند. «سالمند رهاشده، پدیده جدیدی نیست، اما با توجه به شرایط اقتصادی و بحرانهای فرهنگی که در پی آن میآید، میتواند گفت سالمندان سر راهی هم مثل دیگر معضلات اجتماعی در ایران شدت گرفته است.»
این استاد جامع شناس میگوید: «سالمندان مجهولالهویه همان سالمندان رهاشده در اطراف محلهای نگهداری و مراقبت از سالمند یا دیگر مراکز عمومی جامعه هستند. این رویداد همیشه بوده، یعنی موضوع جدیدی نیست. از دهههای پیش این پدیده وجود داشته که افراد خانواده، سالمند را در شهری دیگر و دورتر از محل زندگی خودشان رها میکنند. بخشی از این رویداد به هزینههای مراقبت از سالمندان در مراکز نگهداری برمیگردد و بخشی دیگر به فرهنگ غلط رایج در کشور ما که هر کسی سالمندش را به مراکز نگهداری از سالمندان بسپارد، بی عاطفه و بیمهر است.»
این پژوهشگر جامع شناس توضیح میدهد: «با توجه به اینکه من سالها در این مراکز کار کردم و از نزدیک با سالمندان زیادی سر کار داشتهام، پدیده سالمندان رهاشده مجهولالهویه دلایل بسیاری دارد. خانوادههایی هستند که برای اینکه هزینهای بابت نگهداری از سالمندشان پرداخت نکنند، او را رها میکنند. در این موارد معمولا سالمند را به یک شهر دیگر میبرند و رها میکنند.
گروهی دیگر نگران قضاوت بد دیگران نسبت به خودشان هستند. این افراد مثلاً سالمند را به یک سفر زیارتی میبرند و او را در شهر زیارتی رها میکنند و بعد به اطرافیان و اقوام میگویند سالمند در حرم گم شد. در صورتی که پیداکردن سالمند در یک شهر غریب اصلا کار سختی نیست و این خانوادهها متاسفانه پدر و یا مادرشان را مورد بیمهری قرار میدهند.»
بحران مراقبت از سالمندان پیشروی کشور ما است
با این حال مسأله مهم دیگری وجود دارد که اتفاقا اهمیتش از سالمندان مجهولالهویه بیشتر است. «در آینده سالمندان کمی هستند که فرزند داشته باشند و خواهر و برادر و دیگر اقوام هم معمولا زیر بار نگهداری از آنها نمیروند.» این متخصص سالمند شناسی میگوید: «ما در آیندهای نهچندان دور چالش جدی مراقب برای نگهداری از سالمند را خواهیم داشت. امروز شاید یک بچهای باشد که بتواند یا نتواند پدر و مادرش را نگه دارد و به هر دلیلی او را سر راه میگذارد. تا دو دهه دیگر، همین یک بچه هم وجود ندارد که سالمند بتواند به او دلش را خوش کند.»
منابع مراقبتی ما در ایران به دلیل روند جمعیتی بهشدت رو به کاهش است. اندازه خانوادهها کوچکتر میشود و در کنارش اگر ازدواجی هم در نسل جوان امروز صورت بگیرد، بچههای نسل بعد خیلی کم هستند و همین موضوعات میتواند مراقبت از سالمند را در دهههای بعد تحت تاثیر قرار دهد. پدیده دیگری که این استاد و جامع شناس به آن اشاره میکند، تجرد قطعی بسیاری از جوانان امروز و میانسالان و سالمندان 30-20 سال آینده است: «موضوعات حوزه سالمندی بسیار پیچیده و چندفاکتوری است که برای پرداختن به آن باید شرایط مختلف را در نظر گرفت.»
نهادهای دولتی مثل سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت که در تامین مراقبت از سالمند مسئولیت دارند، باید دورههای کوتاهمدت برای آموزش و تربیت مراقب سالمند ایجاد کنند.
با توجه به پیشروی جمعیتی ایران به سمت سالمندی، پدیده سالمندان سر راهی یا رهاشده، میتواند موضوع پرچالشتری در آینده برای کشور ما باشد. این جامع شناس با اشاره به اینکه این پدیده با افزایش مشکلات اقتصادی و تورم قطعا بیشتر شده است، میگوید: «هزینه نگهداری از سالمندان هم با توجه به رشد تورم بیشتر شده؛ مسأله این است که بسیاری از خانوادهها پول هزینه مراقبت از سالمند در این مراکز را ندارند و خودشان هم نمیتوانند یا نمیخواهند از سالمند نگهداری کنند، در این صورت است که سالمند را در گوشهای رها میکنند.»
رها شدگی یکی از مصادیق سالمند آزاری است. این روانشناس که تجربه فعالیت در مراکز نگهداری از سالمند را داشته از شرایط سالمندان رهاشده میگوید: «8-7 مورد را در مرکزی که کار میکردم از نزدیک دیدم. خیلیها از یک استان دیگر آورده و رها شده بودند. از لهجهشان میشد فهمید که اهل آن شهر و استان نیستند. نکته مهم دیگر در این زمینه این است که اکثر سالمندان رهاشده مشکلات شناختی دارند. یعنی کسانی هستند که به نوعی با آلزایمر دست و پنجه نرم میکنند و به دلیل اختلالات شناختی و حافظه نمیتوانند بگویند اهل کجا هستند یا نشانهای از محل زندگی و شماره تماس خانواده بدهند. این سالمندان بیشتر در معرض خطر رها شدگی قرار دارند.» سالمندانی که اختلال حافظه دارند، بیشتر از بقیه گروهها در معرض خطر سالمند آزاری و رها شدگی قرار دارند، زیرا نگهداری از آنها به مراتب سختتر است. ما تا 20 سال آینده با بحران کمبود جدی مراقب برای سالمند مواجه هستیم،
مهمترین چارهای که میتوان از حالا برای این موضوع مهم اجتماعی اندیشید، چیست؟
«مهمترین موضوع تقویت سیستمهای بیمهای مراقبت از سالمند است. ما باید در آیتم های بیمهای، مراقبت از سالمند را بگنجانیم و قویتر از قبل به آن توجه داشته باشیم.»
مراقبت از والدین سالمند هم در فرهنگ ما وجود دارد و هم از نظر مذهبی جزو ارزشهای انسانی محسوب میشود. این جامع شناس با توجه به این موضوع میگوید: «در آینده با توجه به کاهش میزان فرزندآوری و کمبود افرادی که بتوانند از سالمند نگهداری کنند، چالش جدیتر میشود. خانوادهها اکثرا تکفرزند هستند یا تمایلی به فرزندآوری دوباره ندارند؛ به علاوه در فرآیند مدرنیته ممکن است فرزندان تمایل به مهاجرت داشته باشند. سبک زندگیها نیز تغییر کرده و بیشتر خانمها شاغل هستند. همه این فاکتورها را کنار هم قرار دهیم، متوجه میشویم که ما در آینده با محدودیت جدی مراقب خانوادگی سالمند مواجه هستیم.»
به گفته این متخصص سالمند شناسی یک نهاد رسمی باید بتواند مراقبت از سالمند را تامین کند.
مراقبت از سالمند در آینده باید ساختارمند تر شود: «اینطور نباشد که خانوادهها اگر پول هم داشته باشند، نتوانند کسی را پیدا کنند تا با خیال آسوده سالمند را به او بسپارند.» نهادهای دولتی مثل سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت که در تامین مراقبت از سالمند مسئولیت دارند، باید دورههای کوتاهمدت برای آموزش و تربیت مراقب سالمند ایجاد کنند.
مراقبانی که قابل اعتماد باشند و بتوان سالمند مبتلا به آلزایمر را به آنها سپرد. بهترین استراتژی برای مواجهه با پدیده سالمندی و تامین نگهداری موئثر از سالمند به گفته این محقق حوزه سالمندی، جامع شناس افزایش و توسعه بیمههای مراقبتی از این گروه است، به علاوه مراکز نگهداری از سالمند در خانه را باید در کنار تقویت مراکز شبانه روزی در نظر داشته باشیم. مراکز شبانه روزی یکی از گزینههای نگهداری از سالمند است که باید برای کسی که در دوران سالمندی هیچ مراقب قابل اعتماد و سرپناهی نداشته باشد، گوشه ذهن همه باشد.»
و یادمان باشد که هیچگاه نمیشود این درد را یکطرفه قضاوت کرد.
انتهای پیام/