عوامل تاثیرگذاری که کودکان را از تحصیل باز می دارد
مسعود امین ناجی – متنوع بودن، یکی از ویژگیهای مدارس در نظام آموزش و پرورش ایران است. مدارس غیردولتی، تیزهوشان، هیأت امنایی، نمونه دولتی، وابسته، هوشمند، فوتبال، طبیعت و … ؛ نمونههایی از عناوین مختلف است که در مدارس دیده میشود؛ شماری از این مدارس دارای مجوز رسمی از آموزش و پرورش بوده و برخی دیگر تنها عنوان «مدرسه» را یدک میکشند.
به نظر میرسد تنوع مدارس کشور نه تنها در راستای عدالت محوری نیست، بلکه با نادیده گرفتن بخش حداکثری جمعیت مشمول، این مدارس فقط در راستای تأمین شرایط بهینه تحصیل برای دانشآموزان مناطق برخودار و شهرهای پرجمعیت و مرکز استانها هستند، شرایطی که با ادامه آن شاهد افزایش گسست طبقاتی، کاهش انسجام ملی، مهاجرت، فقر و دیگر تبعات اقتصادی و اجتماعی آنها خواهیم بود.
همهساله در هنگام ثبتنام دانش آموزان در مدارس دولتی، والدین موظف هستند که مبلغی را تحت عنوان شهریه هنگام ثبتنام بپردازند؛ دلیل اصلی برخی مدارس برای دریافت وجه هنگام ثبتنام دانش آموزان، نبود بودجه و امکانات لازم است و این مدارس برای ثبتنام دانش آموزان، مبلغی را جهت تهیه روپوش از مراکز تعیین شده توسط مدرسه، هزینه بازسازی مدارس، هزینه هدیه جهت تشویق کودک و… از والدین طلب میکنند و در صورت نپرداختن آن به بهانههای متعدد از ثبتنام دانشآموز خودداری میکنند. با این تعاریف بسیاری از خانوادهها از پس هزینه تحصیل فرزندان خود برنمیآیند و در این وضعیت اقتصادی به غیر از خرج لوازم التحریر، هزینه اضافی مدرسه را هم باید پرداخت کنند.
و این در حالی است که طبق اصل ۳۰ قانون اساسی، مدارس دولتی فقط حق دریافت مبلغی بابت پول بیمه و کتابهای درسی را دارند و عملکرد آنها به غیر از این چارچوب، خلاف قانون است، اگرچه اکثر مدارس به این قانون بیتوجهی میکنند.
در پی به وجود آمدن مخارج ثبت نام و تحصیل کودکان، یکی از آسیبهای جدی که جامعه ما را تهدید میکند، گسترش روز افزون کودکان بی بضاعت است که به دلایل گوناگون بخشی یا همه اوقات خود را در خیابانها سپری وعمدتاً از طریق بزهکاری و شغلهای کاذب، تکدی، و شغلهای فصلی امرار معاش میکنند.
گرچه آمار دقیقی از تعداد این کودکان در فقر در دسترس نیست، اما بی شک این کودکان آمار بالایی را شامل میشوند که صرف نظر از مشکلات و مسایل که در حال حاضر ایجاد میکند، پیامدهای ناگوار تری در آینده ای نه چندان دور برای جامعه در پی خواهد داشت.
برای ارائه تعریفی از کودکانی که استطاعت مالی ندارند میتوان به دسته بندی یونیسف در مورد کودکان بی بضاعت اشاره کرد؛ صندوق کودکان ملل متحد، کودکان بی بضاعت را به دو دسته طبقهبندی میکند:
دسته اول
کودکان و نوجوانانی که به علت فقر غالباً در طول روز مشغول به کار هستند و شبها نزد خانواده هایشان بر میگردند. اغلب این کودکان و نوجوانان از خدمات و امکانات اجتماعی مانند مکتب، مدرسه و دیگر نهادهای تحصیلی بهرهمند نیستند.
دسته دوم
کودکان و نوجوانانی که به علت فقر هم در خیابانها کار میکنند وهم احتمالاً ارتباطاتی با خانواده هایشان ندارند.
براین اساس، در برخی کشورها مانند برزیل جوانانی که در خیابان به سر میبرند ۷میلیون نفر از جمعیت را تشکیل میدهند، در هند کودکان بی خانمان را ۴۴ میلیون نفر تخمین زده اند که البته شامل کودکان کارگر نیز میشود. در امریکای لاتین حدود ۴۰ میلیون نوجوان و جوان رها شده وجود دارند که بدون هیچ گونه حمایت اجتماعی در خیابانها سر گردان اند. در کشور ما نیز مسئله کودکان بی بضاعت امر جدیدی نیست، لکن افزایش چشمگیر آن در سالهای اخیر باعث جلب توجه خاص مسئولان شده است. با توجه به آماری که دفتر امور آسیبهای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام کرده است حدود ۶۰ درصد کودکان خیابان ایرانی هستند که کودکان بین ۱۰ تا ۱۴ سال ۴۵ درصد کل کودکان خیابانی را شامل میشوند، همچنین ۳۴ درصد از کودکان خیابانی در حال تحصیل هستند، ۴۰درصد ترک تحصیل کردند و ۲۴درصد از بچهها اصلاً به مدرسه نرفته اند .
بی بضاعت بودن و فقر مالی در بسیاری از خانوادهها باعث ترک تحصیل کودکان و نوجوانان و وارد شدن زودتر از موعد آنها به بازار کار میشود. منظور از ترک تحصیل، دانش آموزانی هستند که زودتر از اتمام تحصیل، مدرسه را ترک میکنند و یا به عبارتی قبل از اتمام یک دوره قادر به ادامه تحصیل نیستند و به ناچار مدرسه را ترک میکنند. همچنین ترک تحصیل منجر به افزایش بی سوادی در جامعه میگردد.
ترک تحصیل یکی از معضلات آموزش در جهان است. امروزه ترک تحصیل و افت تحصیلی در تمام کشورهای جهان از عمدهترین مباحث و مسائل آموزش و پرورش و حتی مسئولان نظام آموزشی است. عوامل موثر بر ترک تحصیل کودکان را در ارتباط با نظام آموزشی میتوان به دو دسته کلی تقسیمبندی کرد: عوامل بیرونی نظام آموزشی و عوامل درونی نظام آموزشی.
حق برخورداری از تحصیل رایگان و باکیفیت یکی از حقوق پایهای است که قوانین و برنامههای ملی و بینالمللی بر آن تاکید دارند. با وجود این قوانین و سیاستها، سالانه تعداد زیادی کودک در جهان و ایران، از مدرسه رفتن باز میمانند و از تحصیل محروم میشوند. بیشک برای کاهش میزان ترک تحصیل کودکان بایستی ریشهها، علل و سازوکارهای طرد کودکان از چرخه تحصیل را مورد بررسی قرار داد. در این بحث، دو دسته عوامل کلی بیرون نظام آموزشی و درون نظام آموزشی مورد بررسی قرار میگیرد و هر یک از این دلایل خود دارای ابعاد مختلفی است که در ادامه به آن میپردازیم.
عوامل بیرون نظام آموزشی
عوامل اقتصادی
یکی از مهمترین عوامل موثر بر ترک تحصیل، عامل اقتصادی است به طوری که میتوان گفت بین میزان توانمندی اقتصادی خانوادهها و دسترسی آنها به تحصیل یک رابطه مستقیم وجود دارد. بررسیها نشان میدهد با کاهش قدرت خرید خانوادهها در اثر فقر، تورم، گرانی یا بیکاری، چیزی که از لیست هزینهها کم میشود هزینه آموزش است. در مناطق محروم، روستاها و مناطق عشایری، خانوادهها به خاطر فقر و محرومیت، به کودکان به عنوان نیروی کار مینگرند و تعداد بیشتری از کودکان در این مناطق از تحصیل محروم میشوند. سایر عواملی که در ادامه مطرح میشود حول محور عوامل اقتصادی شکل میگیرد.
عوامل اجتماعی و فرهنگی
از جمله عوامل اجتماعی و فرهنگی میتوان به رویکردهای سنتی در برخی مناطق و در مناسبات قومی عشیرهای اشاره کرد که موجب ترک تحصیل کودکان به خصوص دختران میشود. نگاه پدرسالارانه و عدم برابری حقوق زن و مرد یکی از عوامل موثر بر ترک تحصیل دختران و خانهنشینی آنان است. ازدواج زودهنگام در مناطق روستایی باعث شده که در این مناطق دختران بیشتری نسبت به شهرهای بزرگ از تحصیل محروم شوند.
با بررسی دقیقتر میتوان ادعا کرد این دسته از عوامل از عامل اقتصادی متاثر است. به عنوان نمونه، ترک تحصیل پسران در روستا را برخی به عوامل صرف اجتماعی و فرهنگی تقلیل میدهند در حالیکه از گذشته پسران به عنوان نیروی کار یکی از عوامل موثر بر اقتصاد خانواده روستایی است. حتی میتوان به مسأله ازدواج زودهنگام دختران در راستای کاهش هزینه خانوار در بین خانوادههای فقیر اشاره کرد.
عوامل جغرافیایی و محیطی
وجود شکاف بین مرکز و پیرامون از منظر اقتصادی و میزان توسعه باعث شده که در مناطق حاشیهای و محروم کشور میزان ترک تحصیل بالا رود. شکاف بین شهر و روستا در برخورداری از امکانات و تنوع آموزشی یکی از عوامل موثر بر ترک تحصیل در مناطق روستایی است. فقدان مدرسه برای تمام پایهها و در همه دورهها، بد مسیر و صعبالعبور بودن مسیر برخی روستاها بر ترک تحصیل کودکان تاثیر مستقیم دارد.
عوامل درونی نظام آموزشی
اقتصاد آموزش و پرورش
اقتصاد آموزش و پرورش یکی از کانونی ترین عوامل درونی است. خصوصیسازی، کالایی سازی و پولی سازی خدمات اجتماعی به عنوان اصلیترین سیاست دولتها پس از جنگ، باعث به وجود آمدن اشکال مختلف از مدارس خصوصی و پولی شده تا جایی که امروز میتوان گفت هیچ مدرسه دولتی رایگان وجود ندارد و در تمام مدارس در تمام دورهها و در تمام مناطق کشور، آموزش در سطحی کالایی و پولی شده است. سهم بودجه آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت زیر ۱۰ درصد و سالانه رو به کاهش است. این مسئله خانوادههای دارای فقر را با مشکل روبهرو ساخته تا جایی که آنان به خاطر نداشتن شهریه، از ثبتنام فرزندان خود خودداری میکنند.
انتهای پیام/
ارسال نظر
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0