استراتژی باز؛

مدیریت سازمان یا کسب و کار بر اساس دموکراسی!

در این مطلب فلسفه‌ای نوین در برنامه‌ریزی به نام "استراتژی باز" تشریح می‌شود. سازمان‌ها با استفاده از این فلسفه می‌توانند نظام مدیریت استراتژیک خود را متحول نموده و از حالتی کلیشه‌ای و فانتزی به ابزاری بهینه و موثر جهت تغییر به نفع ذی‌نفعان متعدد و کسب ارزش فوق‌العاده با استفاده از مشارکت و همه‌پذیری دموکراسی گونه فراهم آوردند. یکی از سازمان‌هایی که می‌تواند، بهره‌ی بسیار خوبی از این فلسفه، برداشت کند، شهرداری‌ها هستند. بنابر این اکنون که موعد تغییر شهرداران است، توجه به چنین موضوعی به عقیده‌ی نگارنده خالی از اهمیت نیست.

دموکراسی، لغتی که همراه به عنوان نمادی از توسعه مطرح بوده است. شاید به نظر بیاید، این لغت بیش‌تر به اداره‌ی حکومت‌ها مربوط می‌شود. اما این گونه نیست. در هر سازمان یا کسب و کاری می‌شود، دموکراسی پیاده کرد. ابزاری که به مدیران سازمان‌ها یا کسب و کارها کمک می‌کند به شیوه‌ای دموکراسی گونه سازمان یا کسب و کار خود را مدیریت نمایند،” استراتژی باز”(Open Strategy) نامیده می‌شود. “استراتژی باز” به سازمان‌ها کمک می‌کند، زنجیره‌ی ارزش خود را با حداکثر ارزش ممکن برای ذی نفعان طراحی نمایند و با کسب حداکثر رضایت آن‌ها، ارزش کسب شده از کسب و کار خود را حداکثر نمایند. شرکت‌هایی مانند IBM، Linux و Daimler به صورت مستمر از استراتژی باز استفاده می‌کنند و همین موضوع باعث افزایش ارزش سهام آن‌ها شده است.

اصطلاح “نوآوری باز”، برای بیش‌تر ما بیش از آن‌چه “استراتژی باز” نامیده می‌شود، شناخته شده است. روشی که واحدهای تحقیق و توسعه به کار می‌گیرند تا نیازهای فناورانه و نوآورانه‌ی کسب و کار مطلوبشان را تامین نمایند. اما “استراتژی باز”، برای ما مفهومی جدید است. در واقع مفهوم “استراتژی باز”، مانند هر مفهوم دیگری که با کلمه‌ی “باز” همراه است، به معنی عمومی سازی و جذب طیف وسیعی از ذی نفعان و اقشار مختلف در فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک سازمان‌ها است. “استراتژی باز” با الهام از تجربه‌ی موفق افزایش مشارکت افراد در نوآوری، تلاش می‌کند، افزایش مشارکت افراد را در تصمیم‌گیری عملی سازد. این رویکرد در واقع نقدی بر نظریه‌ی سنتی مدیریت استراتژیک است. در نظریه‌های سنتی مدیریت استراتژیک، صاحب‌نظران معتقد بودند استراتژی باید در سطوح بالایی سازمان و با ماهیتی رازگونه طراحی شود.

در رویکرد استراتژی باز، دو اصل شفافیت و همه‌پذیری موجب افزایش مشارکت افراد در فرآیند تصمیم‌گیری می‌شود. پرسش‌ها و مسایل زیادی حول عملیاتی نمودن چنین ایده‌ای وجود دارد. از جمله آن پرسش‌ها، می‌توان به مواردی مانند انتخاب نوع مسائل قابل حل، میزان مشارکت ذی نفعان، بحث حقوق ذی نفعان، نحوه‌ی مراعات اسرار شرکت، ابزارهای ایجاد مشارکت و نحوه‌ی اولویت‌دهی به موضوعات و استراتژی‌های ایجاد شده در پلتفرم، اشاره نمود.

اگر چه با تفسیر این مسائل، باز نمودن فرآیند مدیریت استراتژیک در سطح سازمان‌ها و کسب و کار، بسیار پیچیده به نظر می‌آید، اما مشارکت ذی‌نفعان در فرآیند مدیریت استراتژیک می‌تواند باعث افزایش کیفیت ارزش پیشنهادی به طیف وسیعی از ذی‌نفعان شود. با جذب طیف وسیعی از ذی‌نفعان، ارزش افزوده‌ی بیش‌تری برای سازمان و کسب و کار ایجاد می‌شود. در نتیجه، سازمان توسعه می‌یابد و از نظر کسب ثروت نیز، جهت مدیران انگیزه‌ی بیش‌تری به وجود خواهد آمد.

در سازمان‌های عمومی نیز مانند شهرداری‌ها، برنامه‌ریزی استراتژیک و حتی سیاست‌گزاری بر اساس فلسفه‌ی “استراتژی باز” باعث افزایش رضایت ذی‌نفعان و در نتیجه‌ی آن اثربخشی بهتر سیاست‌ها در اجرا می‌شود و چون سازمان‌های عمومی ابزار اجرایی دستگاه حکمرانی حکومتی هستند، میزان رضایت از حکومت و مشارکت مردم در تصمیمات افزایش می‌یابد. بر این اساس، دموکراسی حقیقی در جامعه، پیاده‌سازی شده و شرایط توسعه و پیشرفت فراهم می‌شود.

به طور کلی فلسفه‌ی “استراتژی باز” مبنایی نوین در نظام‌های سیاست‌گزاری و برنامه‌ریزی استراتژیک است که بر مبنای نقد نظام‌های سنتی مدیریت استراتزیک بنا نهاده شده است و با استفاده از آن می‌توان، افزایش بهره‌وری کسب و کار و سازمان‌های خصوصی و عمومی را از طریق ابزار دموکراسی سازمانی محقق نمود.

انتهای پیام/