گمیشانی ها برای نجات خانه هایشان به آب زدند

صافی - شهر سیل زده گُمیشان روز دوشنبه همچنان در معرض تهدید جدی نفوذ آب قرار داشت، اما مردم بسیج شدند و از شهر بیرون آمدند تا آب را پیش از رسیدن به کوچه ها و خانه هایشان مهار بزنند.

در این روز بخشی از جاده بندر ترکمن به گمیشان حدفاصل خواجه نفس مردانی را دیدیم که گونی های سفید رنگ ویژه برنج را بر دوش داشتند و در طول خاکریزی از گل در حرکت بودند، اما هرچه چشم می انداختی، دورنمایی از منطقه ای که آنان در مسیرش حرکت می کردند، وجود نداشت؛ فقط آب بود و آب.

اشتباه نشود، آن کیسه ها حاوی برنج نبود؛ کیسه های سنگینی بود که در آن گل و خاک و شن جهت ایجاد دیواره ای برای جلوگیری از نفوذ آب وجود داشت.

آن مردان جوان آرام و بی صدا قدم بر می داشتند و برغم خستگی مفرط حاصل از کار چند روزه صدایی از آنان بر نمی خواست؛ کسی از آنان بخاطر غذا و خستگی اعتراض نمی کرد؛ خاکریز شرقی – غربی پایین دست گمیشان برای این مردان حکم مرگ و زندگی دارد؛ هم زمین هایشان در خطر سیل قرار دارد و هم خانه هایشان!

دوشنبه از مسیر کردکوی در غرب گرگان مرکز استان گلستان به سمت گمیشان حرکت کردیم و بعد از دقایقی نه چندان طولانی، به شهر ساحلی بندر ترکمن رسیدیم، در این شهر اوضاع عادی بود، اما از بندر ترکمن که خارج شدیم، آرام آرام، از آن آرامش فاصله گرفتیم.

از خواجه نفس در شمال بندرترکمن نشانه های حرکت خشمگین آب در روزهای گذشته را می شد دید؛ کوچه هایی که هنوز گل و لای حاصل از نفوذ آب به داخل این شهر را درخود حفظ کرده اند.

هوایی ابری و بیم بارانی دیگر اهالی منطقه را بیمناک کرده بود. از این منطقه رفت و آمدها بیشتر به چشم می آمد؛ مردانی که بادگیرهای گل آلود و چکمه های گلی به تن داشتند و قایق هایی که به سمت شمال جاده توسط کشنده ها حمل می شد تا به گروه های امداد ملحق شوند.

تا ظهر این روز دستکم ۴ – ۵ نقطه از جاده توسط نیروهای سپاه و مردمی بریده شد؛ باید راهی برای خروج آب پیدا می شد، چرا که هر لحظه بر میزان و حجم آن اضافه می شد و این احتمال جدی بود که هر لحظه سرزیر آب به سمت داخل گمیشان به حرکت درآید. بنابراین این نیروها با تجهیزات سنگین مانند جرثقیل و بیل مکانیکی سرگرم ایجاد یک پل شناور بر نقطه بریده شده جاده بودند، تا از قطع کامل ارتباط زمینی جلوگیری کرده باشند، اما فشار و حجم آب امان همه را بریده بود.

با یک قایق به سمت گمیشان ادامه مسیر دادیم اما قایق ها هر کدام تا آن سوی یک بریدگی بیشتر نمی رفتند و آنجا باید قایق دیگری می گرفتیم.

ساعت ۳ بعد از ظهر به بخشی از جاده در جنوب شهر گمیشان رسیدیم که از آنجا مسیر روستای ‘ناردالی’ از جاده اصلی جدا می شد. البته جاده ای ندیدیم ، این روستا هم مانند ده ها روستا در محاصره سیل قرار دارد و بسیاری از خانواده ها از آنجا به نقاط امن منتقل شده اند.

با تاج محمد از جوانان شهر گمیشان در همین منطقه آشنا شدیم. او با امروز ۵ روز است که در حال مبارزه با سیلاب است و همراه با پسران فامیل و خانواده سرگرم ایجاد یک سد خاکریزی است که با گونی های شن و خاک بالا آمده است، اما آیا این خاکریزها موانع مطمئنی در برابر سیلاب هستند؟ تاج محمد می گوید: انشالله که باشد.
او می گفت: همه اهالی بخصوص جوان های شهر طی این چند روزه در جاده هستند تا جلوی آب را بگیرند؛ اگر شده با چنگ و دندان!

خستگی در چهره های گرد و غبار گرفته و لباس های گلی اهالی گمیشان مشهود بود، اما روحیه ها بالا و روحیه همکاری و همیاری توام با همدلی هم بالاتر .
آب که صبح هنگام کمی پایین تر بود، در حوالی بعد از ظهر کمی بالا آمد، اما غروب هنگام به لب جاده رسید و برخی قایق ران ها می گفتند، آب نسبت به یکشنبه شب نیم متر بالا آمده است.

یکی از آن مردان جوان که در حال ایجاد خاکریز در محور شرقی – غربی در پایین دست شهر گمیشان بود، گفت ، الان ۳ – ۴ روز است که همه شهر در این منطقه تجمع کرده اند تا مسیر آب سرریز شده از آق قلا و مناطق شرقی را که به سمت داخل شهر گمیشان جریان می یابد، منحرف کنند؛ اگر نتوانیم، همه چیز خراب خواهد شد.

این جوان گمیشانی البته این را هم اضافه کرد که هر لحظه بر حجم آب افزوده می شود و قطع جاده های ارتباطی شهر، کار را بر مردمانش سخت و دشوار کرده است.
قایقرانانی که بسیار حرفه ای قایق ها را هدایت می کردند، می بایست بگونه ای حرکت کنند که از بخش عمیق عبور کنند تا به کف زمین های کشاورزی برخورد نکرده و زمین گیر نشوند.

آنان، حین حمل و نقل افراد و اقلام ضروری برای سیلزدگان، بطور مستمر نگاهی به جلو می انداختند تا با قایق های روبه رو شاخ به شاخ نشوند و نگاهی به آسمان که معنا و مفهومی نداشت، جز دل نگرانی!

در جمع افرادی که سرگرم احداث خاکریز بودند جوان ۱۵ ساله ای را یافتیم که همراهانش از او به عنوان قهرمان یاد می کردند، جوانی که از لحظه آغازین جاری شدن سیل در منطقه، پای کار بوده و هم در آق قلا و هم در گمیشان و روستاهای زیر آب رفته منطقه امداد رسانی کرده است و پنجمین شب است که نخوابیده!

مرد پنجاه ساله ای هم سوار بر یک نیسان وقتی فهمید خبرنگار هستیم، گفت : به وظیفه خود عمل می کنیم؛ امروز روز جهاد است و از نظر شرعی و قانونی بر همه ما واجب.

گزارش هااز شهر آق قلا در حدود ۱۵کیلومتری شمال شهر گرگان مرکز استان گلستان نیز حاکیست ، فعالیت های امدادی همچنان ادامه دارد و در ارتفاع آب نیز در سطح این شهر که تا روز یکشنبه ۲ و ۲ و نیم متر گزارش شده بود، به میزان قابل ملاحظه ای کاهش یافته است.

عصر هنگام وقتی خبرها و گزارش های تصویری از سیل شیراز و برخی دیگر شهرهای کشور در میان جوانان گمیشان پیچید، درحالی که خود سر تاپا گل و خاک بودند، باردیگر در هم ریختند و با مصیبت دیدگان ابراز همدردی کردند ، این بار برای آنها که در نقاط دیگر کشور گرفتار سیل شده اند.

غروب دوشنبه دیگر به راه خود به سمت گمیشان ادامه ندادیم و مجبور به بازگشت شدیم؛ اما حالا ابرهای خشمگینی که از غرب می آمدند، آرام آرام شروع به باریدن کردند تا کابوس مردم از بارش های جدید را رنگ واقعیت ببخشند؛ ساعت های آغازین شب مصادف شد با باران شدیدی که شهر گرگان را نیز در برگرفت.

انتهای پیام/