سید عمران طباطبایی – فرهنگ، در جامعه فقرمدار، نقش دوگانهای ایفا میکند. از یک سو، مکانیزمهای فرهنگی گاهی به عنوان سپر مقاومتی در برابر سختیها عمل میکنند. شبکههای همیاری محلی، ارزشهای خانوادگی و باورهای مذهبی میتوانند منبعی برای تسلی و حفظ امید باشند. اما از سوی دیگر، برخی از عناصر فرهنگی که خود ریشه در شرایط فقر دارند میتوانند به بازتولید آن بینجامند. برای مثال، نگرش به آموزش ممکن است کوتاهبینانه شود و ارزش اقتصادی کار کودک، بر ارزش بلندمدت تحصیل ارجحیت یابد.
نگرش به زنان و دختران ممکن است مبتنی بر محدود کردن آنان به نقشهای سنتی باشد که فرصتهای اقتصادی آنان را محدود میکند. این الگوهای فرهنگی، اگرچه در بستر خاصی شکل گرفتهاند، اما میتوانند حتی پس از فراهم شدن امکان تغییر شرایط مادی، به عنوان مانعی در برابر تحرک اجتماعی عمل کنند.
جامعه فقرمدار، “بدنی” است که بخشهایی از آن به صورت سیستماتیک نادیده گرفته شدهاند. خدمات عمومی از حمل و نقل عمومی گرفته تا پارکها و کتابخانهها در محلات فقیرنشین یا وجود ندارند یا کیفیت بسیار نازلی دارند. این نه یک اتفاق، که نتیجه انتخابهای سیاسی است. بودجهها به سوی مناطقی سرازیر میشود که از نظر سیاسی و اقتصادی پرنفوذتر هستند. در نتیجه، فقرا نه تنها از خدمات محروم میمانند، بلکه این پیام را نیز درونی میکنند که شهروندان درجه دو محسوب میشوند و شایسته برخورداری از امکانات اولیه یک زندگی شهری نیستند. این محرومیت از فضاهای عمومی باکیفیت، فرصتهای تفریح سالم، ورزش و تعامل اجتماعی سازنده را از آنان سلب کرده و بر انزوای آنان میافزاید.
راه حل برونرفت از این گرداب، نیازمند نگاهی “کلنگر” و “تحولآفرین” است. راهکارهای جزیرهای و مقطعی، مانند توزیع سبد کالا، اگرچه ممکن است در کوتاهمدت از شدت بحران بکاهد، اما قادر به شکستن چرخه فقر نیست. آنچه لازم است، یک “قرارداد اجتماعی جدید” است که در آن، دولت، بخش خصوصی و نهادهای مدنی متعهد میشوند:
· بازتوزیع رادیکال فرصتها: از طریق نظام آموزشی یکپارچه و باکیفیت، نظام سلامت همگانی و دسترسی عادلانه به اعتبار و سرمایه.
· بازطراحی نظام حکمرانی: با شفافیت، مبارزه با فساد و مشارکت واقعی فقرا در فرآیندهای تصمیمگیری.
· تضمین حداقلهای زندگی: از طریق درآمد پایه جهانی یا نظام جامع تأمین اجتماعی که کرامت انسانی را بدون شرایط تضمین کند.
· سرمایهگذاری در زیرساختهای اجتماعی: در محلات فقیرنشین، نه به عنوان لطف، بلکه به عنوان یک حق شهروندی.
انتهای پیام/