سیدعمران طباطبایی – جستجوی هدف در دریا نیازمند ترکیبی از برنامهریزی دقیق، بهکارگیری حسگرهای متنوع و هماهنگی تیمی است. ابتدا نوع هدف و آخرین موقعیت شناختهشده مشخص میشود تا منطقه احتمالی جستجو تعیین شود؛ براساس جریان، باد و زمان گذشته، ناحیهای که هدف ممکن است در آن قرار داشته باشد محاسبه و گسترده میشود.
استفاده از رادار برای کشف شناورهای سطحی، سونار برای اشیاء و اهداف زیرسطحی، دستگاههای EO/IR برای تصویربرداری روز و شب، و دادههای AIS و ارتباطات رادیویی برای تأیید هویت کشتیها ضروری است. پهپادها و بالگردها پوشش سریع و تصویربرداری وسیع فراهم میکنند و ماهوارهها میتوانند لکههای نفت یا شناورهای بزرگ را در پهنههای وسیع نشان دهند.
انتخاب الگوی جستجو باید بر اساس اندازه منطقه و عدم قطعیت موقعیت هدف انجام شود؛ الگوهای موازی برای پوشش یکنواخت، مربعهای توسعهیاب برای نقاط تقریبی و جستجوی سکتوری برای عملیات نجات حول یک نقطه مناسب هستند. شرایط محیطی مانند موج و جریان، لایهبندی صوتی آب و نویز پسزمینه عملکرد حسگرها را تحت تأثیر قرار میدهند و باید در محاسبات انحراف و زمانبندی مأموریت لحاظ شوند.
جهت افزایش احتمال کشف، دادهها باید تلفیق شوند تا هشدارهای کاذب کاهش یابند؛ ترکیب رادار با تصویربرداری EO/IR و چک AIS یا تأیید رادیویی استانداردهای عملیاتی را شکل میدهد. ثبت دقیق مشاهدات، مسیرها و نقاط تماس برای بازبینی و تصمیمگیری بعدی حیاتی است و هماهنگی ارتباطی بین واحدها، اعلام فرکانسهای اضطراری و رعایت ایمنی، بهویژه در نزدیکی بالگردها و هنگام نزدیکشدن به هدف، باید همواره برقرار باشد. در عملیات نجات انسانی اولویت با سرعت پوشش منطقه است؛ استفاده از هواگردها و پهپادها همراه با محاسبه سریع Sweep Width و Coverage Factor و تقسیمبندی منطقی منطقه بین واحدها، شانس نجات را افزایش میدهد.
محاسبات انحراف هدف از زمان آخرین موقعیت شناختهشده با در نظر گرفتن جریان و باد انجام میشود؛ معمولاً از مدل ساده drift استفاده میشود: موقعیت احتمالی = LKP + سرعت جریان×زمان + بردار رانش باد×زمان؛ برای انسان یا قایق کوچک ضریب رانش باد بزرگتر در نظر گرفته میشود. Sweep Width حسگر تابعی از برد مؤثر و احتمال کشف در فاصلههای مختلف است—در عمل با آزمایشهای میدانی یا دادههای پیشین تعیین میشود و Coverage Factor بر اساس ریسک و منابع انتخاب میشود (Coverage = Sweep Width × سرعت × زمان / Area).
در تقسیمبندی منطقه، مسیرها باید طوری طراحی شوند که پوشش تلاقی داشته باشند تا نقاط مرده کاهش یابند؛ در الگوی مربع توسعهیاب هر گام طولانیتر از قبلی است و در الگوی موازی فاصله بین مسیرها تقریبا برابر Sweep Half-Width است.
برای سونار فعال، فرکانس بالاتر رزولوشن بهتر ولی برد کمتر میدهد؛ انتخاب فرکانس باید بر اساس عمق، شیب صوتی (SSP) و نویز محیطی انجام شود. سونار غیرفعال نیاز به پایش طیف صوتی و فیلتر کردن نویز پسزمینه دارد و برای شناسایی فرکانسی موتور یا پروانه هدف مناسب است. در EO/IR، حساسیت به دما و زاویه خورشید تاثیرگذار است؛ برای جستجوی روزانه کنتراست بصری و برای شب ترکیب IR با پردازش تصویر افزایش شناسایی را میدهد—استفاده از زوم و تثبیت تصویر در شرایط موجی ضروری است. AIS و دادههای شبکهای باید همواره اعتبارسنجی شوند؛ وجود AIS غیرقابلاعتماد یا جعل شناسایی گواه بر نیاز به تأیید بصری یا رادیویی است.
ارتباطات عملیاتی باید شامل کانالهای رزرو، گزارشهای دورهای موقعیت (POSREP) و پروتکل “Last Known Contact” باشد؛ هر مشاهده مشکوک باید فوراً با موقعیت، زمان، مشخصات و درجه اطمینان گزارش شود. ایمنی پرسنل شامل رعایت محدودههای ایمن برای بالگردها، استفاده از تجهیزات نجات فردی، و مدیریت خستگی هنگام انجام گشتهای طولانی است. در برخورد با هدف یافتشده، ابتدا از فاصله ایمن تأیید کنید (AOI تصویری و راداری)، سپس تصمیم به نزدیکشدن با توجه به خطرات (نشت سوخت، آتش، مین) اتخاذ شود؛ در صورت نیاز نمونهبرداری یا دستگیری مدارک تصویری و ثبت زنجیره نگهداری شواهد برای جنبه قانونی ضروری است.
گزارش نهایی باید شامل خط سیر واحدها، نقاط دیداری، زمانبندی، حسگرهای استفادهشده و تحلیلی از پوشش واقعی در مقابل پوشش برنامهریزیشده باشد تا در بازآموزی و بهبود آینده مورد استفاده قرار گیرد. تجربیات عملی نشان میدهد تلفیق چندحسگری، تقسيمبندي منطقی منطقه، و شروع سریع عملیات با چشمانداز تطبیقی بر اساس مشاهدات اولیه بیشترین تأثیر را بر موفقیت جستجو دارد.
انتهای پیام/