صافی، گروه استانها_ آناهیتا رحیمی : از درب مسجد وارد میشود و سریع سراغ کتاب دعای عرفه میرود؛ یکی از آنها را با دست چپ خود برمیدارد و کنار خواهر دوقلوی خود مشغول قرائت دعا مینشیند. گاهی هم خواهرش آیه قرآن دعای تلاوت شده را در کتاب به او نشان میدهد تا مبادا عقب بماند.
لحظه به لحظه زندگی تینا با نگرانی مادرش گره خورده است؛ تمام مادران مهربان هستند اما فاطمه خانم، اسطوره ایثار و فداکاری است؛ صحبت با مادر تینا در مورد مشکل او سخت بود اما مادر تینا با تمام رنجی که از بیماری دخترش میبرد با من صحبت کرد.
بیماری تینا مادرزادی است
فاطمه خانم، مادر دو دختر دوقلو به نامهای تینا، مبینا و یک پسر به نام امیرعلی است، مشکل تینا مادرزادی است و اوایل قادر به صحبت و راه رفتن نبود، مادری که تا قبل از سر پا شدن تینا، او را در آغوش خود همه جا میبرد. چشمهای فاطمه خانم پر از اشک شده و بر گونهاش میریزد با دستان خود اشک چشمانش را پاک میکند و از روزهایی برایم میگوید که روغن زیتون را بر بدن تینا می مالید و به او کمک میکرد تا ورزشهای خود را انجام دهد.
از روزی برایم نقل میکند که در یک مراسم عزاداری شرکت کرد و پولی داد تا برای تینا دعا کنند. همان روزی که برادرش به خانه آمد و از تینا خواست کنار دیوار بایستد تا عکسی از او بگیرد اما دختر فاطمه خانم نتوانست سر پا بماند و مادرش نیز بسیار ناراحت شد.
با تمام سختیهایی که مادر تینا تحمل میکند همواره به خدا توکل میکند از آنجایی که خوابی دید و بعد از مدتی، تینا به مادرش گفت دوست داری همین الان راه بروم، بغضی در گلو که با مادرش همراه بود و به تینا میگفت تو یک روزی بالاخره میتوانی راه بروی، درست در همان لحظه بود که تینا با ذکر صلوات، چند قدم در اتاق راه رفت؛ زمانی که مادرش این روز را برایم نقل میکرد لبخندی بر لبانش نشست .
به سختی امرار معاش میکنیم
مادرش میگوید : هر چه پول داشتم برای تینا خرج کردهام و به سختی امرار معاش میکنیم اما سلامتی تینا برایم در زندگی مهمتر از هر چیز دیگری هر هر دکتری که تینا را میدید از صحبت و راه رفتن او قطع امید میکرد ، اما خداروشکر زمانی که از پنج سالگی به کلاسهای قرآن رفت توانست راه برود و حتی صحبت کند، تینا اکنون جزء ۳۰ قرآن را حفظ کرده استاست. شوهرم کارگر است و بیماری قلبی دارد به این دلیل زیاد نمیتواند کار کند. اوایل، هر دکتری که تینا را میدید از صحبت و راه رفتن او قطع امید میکرد و هرجایی که میرفتم تینا را در آغوش میگرفتم، اما خداروشکر زمانی که از پنج سالگی به کلاسهای قرآن رفت توانست راه برود و حتی صحبت کند، تینا اکنون جزء ۳۰ قرآن را حفظ کرده است .
مادرش از علاقه تینا برای صحبت با من میگوید که وقتی مشغول عکاسی بودم روسری خود را مرتب میکرد تا در عکس خوب باشد، تینا کنار من میآید و با لبخندی شروع به صحبت میکند علاقه بسیاری به حفظ کل قرآن دارد و وقتی مشغول تلاوت قرآن است آرامش عجیبی به او دست میدهد؛ وقتی از تینا پرسیدم بزرگترین آرزویت چیست کمی فکر کرد و بلافاصله گفت سلامتی خانواده و خودم ، تینا اول از همه آرزوی سلامتی برای خانواده و بعد از آن برای خود دارد.
برگزاری کلاسهای قرآنی
تینا در کلاسهای قرآنی یکی از مساجد مناطق محروم تبریز شرکت میکند. وارد مسجد که میشوی پر از کودکان ۶ تا ۱۲ ساله است که تلاوت قرآن را تنها آرزوی خود قرار دادهاند تا بلکه روزی موفق به حفظ کل قرآن شوند. کودکانی که از خاک رس با دستان کوچک خود، مهر و تسبیح می سازند.
اینجا مسجد امام حسن (ع) در یکی از محلات حاشیه نشینی تبریز است و من میهمان کودکانی هستم که ذکر خدا را بر لب دارند و جانماز هر کدام را که باز میکنی پر از مهر و تسبیحهایی است که با خاک رس و با دستان کوچک خود ساختهاند. تخته سیاه کلاس پر از حروف الفبا و کلمات قرآن است و همه بچهها یک صدا با هم تلفظ میکنند.
برایم خیلی جالب بود اکثر بچهها روی مهرهای خود، اسم مبارک الله، محمد، علی و امام حسین (ع) را حک کرده بودند.
در مسجد امام حسن (ع) کودکان با کمک و تلاش خانم نعیم طاهری، معلم دلسوز و مهربان مشغول قرائت قرآن و حفظ آن هستند.
خانم طاهری برای اینکه حوصله بچهها در کلاس سر نرود به آنها اجازه میدهد که کاردستی درست کنند مثل ساخت قورباغهای که تنها با دوانگشت میتواند بپرد.
من در این کلاس معلمی را دیدم که بیشتر از معلمان دیگر، به فکر تک تک دانشآموز خود هست؛ او تنها معلم کلاس نیست بلکه دوست دانش آموزان خود هست و برای همین هر لحظه مشکلی به سراغ دانش آموزان میآید، خانم طاهری تمام سعی خود را میکند تا بار دیگر لبخندی روی لبهای این کودکان بنشیند.
خانم طاهری، معلم دلسوزو مهربان کلاسهای قرآنی است که روزی در سفر به مشهد مقدس، با قرائت دعای توسل توسط یکی از دوستان خود، لذت برده و همین جرقهای شده تا دوره روخوانی و روانخوانی را طی کند. همین بهانه خوبی بود تا یک گفتوگوی کوتاهی با این معلم مهربان ترتیب دهیم.
حفظ قرآن و تربیت در زمینه آن
شغل اصلیام، مداحی و مسئول هیئت جنه القرآن هستم اما وقتی که در مراسمات مذهبی، پراکنده شدن کودکان را دیدم به این فکر افتادم که کلاسهای جداگانه ای برای کودکان در زمینه فعالیت قرآن ترتیب دهم؛ هدف از برگزاری این کلاسها، حفظ قرآن و تربیت در زمینه قرآن است؛ پس از برنامههای حفظ قرآن، احادیث و روایات نیز نقل میشود چرا که این کودکان همواره باید در جامعه تلاش کنند تا موفق شوند.
دوست دارم کودکان را رایگان در مدارس ثبت نام کنم
معلم این کلاس از شاگردان خود بسیار راضی است و میگوید اگر امکاناتی در دستم بود تمام شاگردان را رایگان در مدارس ثبت نام میکردم.
به دلیل محروم بودن منطقه و نبود درآمد در خانوادهها، کودکان نمیتوانند از هر کلاس و موقعیتی استفاده کنند اما در مسجد امام حسن (ع ) کودکان با نصف بها میتوانند از استخر استفاده کنند و علاوه بر این برخی از طرحهای تابستانی در این مسجد، اردوهای تفریحی نظیر پارک شمیم پایداری، سرعین و آب گرم بستان آباد میباشد.
امروز روز خوبی را با این دانش آموزان گذراندم، کودکانی که هر بار به آنها نگاه کردم چشمانم به جز لبخند، چیز دیگری ندید با ساخت مهر و تسبیحها در این مسجد توسط کودکان، ایثار و مهربانی خانم طاهری با دانش آموزان ، فداکاری فاطمه خانم، صحبت تینا و راه رفتن او فهمیدم ایثار و گذشت تنها چیزی است که هیچ چیز دیگری جای آن را نمیتواند پر کند.
انتهای خبر/