صافی– گروه استانها- فائزه زنجانی: همیشه یک کالای خاص بوده، چه آن زمانی که تازه از فرنگ وارد ایران شده بود و به عنوان یک سوغاتی و کالای لوکس دست به دست اشراف و اعیان میچرخید و راهی به سمت عموم مردم باز نکرده بود و چه حالا که تبدیل به یک کالای کلکسیونی شده است و انواع مختلفی از آن با طرحهای متفاوت دست کلکسیون دارها می چرخد.
سال ورود «کبریت» را به ایران، ۱۲۳۷ عنوان میکنند که برای اشراف آن دوره، جای سنگ آتش زا را گرفته بود و چون تولید داخلی نداشت، سالهای سال به عنوان کالایی لوکس و گران محسوب میشد تا اینکه حدود یک قرن پیش و در سال ۱۲۹۷ حاج تقی توکلی اولین کارگاه و کارخانه صنعتی تولید کبریت را در ایران و در خاک تبریز راه اندازی میکند تا پس از آن، اهالی او را حاج تقی کبریت ساز توکلی خطاب کنند و کبریت توکلی اولین کبریت ایرانی لقب بگیرد.
رقابت دو کارخانه تبریزی در صنعت کبریت کشور
سه سالی میگذرد و این بار باز هم تبریز پیش گام در رونق این صنعت میشود و برادران خویی به عنوان رقیبی جدی برای حاج تقی کبریت ساز وارد میدان میشوند تا با راه اندازی کارخانه ممتاز و با دارا بودن ماشین آلات به روز، موجب کسادی کسب و کار توکلی شوند هر چند طولی نمیکشد تا هر دو کارخانه دوشادوش یکدیگر به وزنه ای برای صنعت تبریز و کشور تبدیل میشوند.
توکلی و ممتاز هر دو سالهای سال در کنار چندین کارخانه کبریت که در آن دوران به تازگی در برخی شهرها ایجاد شده بودند در این صنعت یکه تازی کرده و خط تولیدشان گستردهتر شده و میزان فروش و تعداد کارکنانشان سال به سال افزایش پیدا میکرد.
وقتی کبریت بی خطر، رسانه میشود
کافیست با برخیهایی که سنی از آنها گذشته و میتوانند روزها و سالهای نه چندان دور را به یاد آورند، هم صحبت شد. به خصوص آنهایی که علاقمند به این کالای خاص هستند، آن وقت میتوان فهمید که در آن سالها کبریت نه تنها به عنوان کالایی برای آتش زایی بلکه همچون رسانهای قدرتمند بین مردم مطرح بوده است.
نامش احمد پیروزی خواه است. به صافی نیوز میگوید: «همیشه به طرحهای مختلفی که روی کبریتها حک میشد علاقه داشتم اما هیچ گاه به فکر جمع آوری مدلهای مختلف نیفتادم که اگر از همان سالهای اول این کار را میکردم حالا باید یک مجموعه ۱۲ هزار تایی یا شایدم ۱۴ هزارتایی در خانه داشتم و تبدیل به یک کلکسیون دار معروفی شده بودم.»
«از آن زمان تاکنون هر کدام از مدلها را که دوست داشتم، کنار میگذاشتم و حالا شاید تنها یک مجموعه هزار تایی کبریت داشته باشم که در برابر مجموعه کلکسیون داران بزرگ تعداد بسیار کمی است. هر چند میتوان از طریق برخی فروشندهها، مدلهای جدید را تهیه کرد اما راستش را که بخواهید، پول لازم برای خریدن آنها را ندارم و به همین مجموعه کوچک خود قانع هستم.»
کالایی که جای تبلیغات تلویزیونی را گرفته بود
پیروزی خواه از کاربردهای مختلف کبریت در آن زمانها میگوید: «۷۵ سالی از خدا عمر گرفتهام، آن زمانها، همه به تلویزیون و رادیو دسترسی نداشتند و این وسایل ارتباطی، چندان در بین مردم عمومیت پیدا نکرده بود؛ در عوض کبریت توانسته بود به عنوان یک رسانه بین مردم مطرح شود و پیامها و یا تبلیغات بسیاری بر روی جلد این کبریتها نقش میبست.»
شاید برای کسانی که تنها کاربرد کبریت را در روشن کردن شعلههای اجاق گاز میدانند، تصور اینکه زمانی کبریت نقش رسانه و کالای فرهنگی بین مردم را بازی میکرد، سخت باشد. اما نیم نگاهی به طرح کبریتهای قدیمی که نسخهای از آنها در مجموعه کلکسیون دارها یافت میشود، میتواند نشان دهنده این حقیقت باشد.
طبق گفته پیروزی خواه، زمانی بسیاری از صنایع و کارخانههای معروف هم تبلیغ خود را به کارخانههای کبریت فروشی میسپردند تا تصویر کالایشان بر روی جلد کبریت چاپ شود و به این ترتیب کبریت از کارکرد عمومی خود خارج شده و به رسانه قدرتمندی تبدیل شده بود.
«برخی کارخانههای کبریت سازی هم تصویر یک منطقه گردشگری یا نوع خاصی از حیوانات را بر روی جلد کبریتها چاپ میکردند که برایمان جذابیت خاصی داشت و زمینه آشنایی ما را با مناطق مختلف و یا گونههای جانوری خاص کشور فراهم میکرد البته حالا هم این نوع طرحها کم و بیش بر روی کبریتها نقش میبندند اما آن زمان که تلویزیون و یا فضای مجازی در اختیارمان نبود، این نوع تصاویر جذابیت دیگری داشت.»
کارخانههایی که به تعداد انگشتان دست هم نمی رسند
پیروزی خواه میگوید: «یادم میآید زمانی را که بیش از ۱۰ کارخانه کبریت سازی در رقابت با یکدیگر برای تولید کبریت مورد نیاز کشور بودند اما حالا تعداد کارخانههای تولید کننده، به تعداد انگشتان دست هم نمیرسد.»
از بین آن ۱۰ و یا شاید ۲۰ کارخانه کبریت سازی، تنها چهار یا پنج کارخانه توانستهاند از بند واردات قاچاق کبریت و فندک در سالهای گذشته و عدم مدیریتهای صحیح بگذرند و حالا با حداقل میزان تولید، خود را سر پا نگه دارند که دو مورد از این کارخانهها در شهر تبریز قرار گرفتهاند.
اوضاع نه چندان خوب کارخانههای کبریت سازی
با نشستن پای سخن هر کدام از کارکنان کارخانجات کبریت استان میتوان شاهد اوضاع نه چندان خوب کارخانههای باقی مانده، حقوق معوقه و کاهش خط تولید در آنها بود اما با این حال، هم اکنون چند صد نفر در این کارخانهها مشغول به فعالیت بوده و به همان میزان، چند صد خانواده از محل این کارخانهها ارتزاق میکنند.
هر چند کارخانه داران هم دل خوشی از وضعیت بازار کبریت ندارند و سر پا بودن کارخانه را تنها به دلیل اشتغال کارگران و کارکنان و جلوگیری از بیکار شدن آنها عنوان میکنند.
از اولین کارخانه ایرانی تا اولین موزه کبریت در تبریز
اما این روزها آنچه باز هم به نام شهر اولینها رقم میخورد، اولینی دیگر در ارتباط با کبریت است. صدور مجوز رسمی برای موزه کبریت ممتاز خبری است که مدیر کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی آذربایجان شرقی آن را بیان میکند تا بعد از اولین کارخانه ایرانی کبریت سازی، اولین موزه کبریت نیز به نام شهر تبریز ثبت شود.
این موزه شامل کلکسیونی از کبریتهای ساخت ایران و جهان، عکسهای مرتبط با افتتاح و راه اندازی خط تولید کارخانه، دستگاههای ساخت و پرس کبریت، دستگاه سختی سنجی کبریت، اسناد و دفاتر حسابرسی صد سال گذشته، عکس و شجره نامه مؤسسان کارخانه و وراث آنها و دیگر دیدنیهایی است که میتواند هر بازدید کننده علاقمند به تاریخ را سر ذوق آورد.
حال چندین دهه از روزهای اوج کارخانههای کبریت سازی کشور و به دنبال آن، شهر تبریز میگذرد، روزهایی که کبریت به کالایی عمومی بین مردم تبدیل شده و ممکن نبود نمونهای از این کالای بی خطر در هر خانهای پیدا نشود، روزهایی که این کالای خاص نه تنها روشنی بخش خانهها بلکه حتی روشن کننده چرخ فرهنگ و هنر در کشور بوده است.
شاید ۱۶۵ سال پیش، اولین کسی که کبریت به دست وارد ایران میشد و آن را به عنوان سوغات به این کشور میآورد، هیچگاه تصور نمیکرد روزی این کالا از مغازههای لوکس فروشی به کلکسیونهای شخصی و یا موزهها برسد.
هر چند باید گفت، با فعالیت چندین کارخانه کبریت سازی و مشغول بودن صدها کارگر در آن، چراغ این صنعت هر چند کم نور شده اما روشنی بخش خانههای زیادی است.
انتهای خبر/