21:20 1403/04/07

پدیده ای به نام شاغلین فقیر

جفقر، توزیع درآمد، عدالت اجتماعی، سرفصلهای عمده ایست که در کشور ما به آن پرداخته می شود! تا دو دهه بعد از پیروزی انقلاب، نیز این مقولات مهمترین موارد چالش انگیز بوده است سوال اینجاست که رشد اقتصادی مهمتر است یا تحقق عدالت ِ اجتماعی؟ سیاست های کلی، اسناد چشم انداز و اسناد برنامه های پنج ساله و… به کدامیک اهمیت بیشتری می دهد؟ و آیا یکی در کنار دیگری، انجام پذیر است
شاغل

مسعود امین ناجی – موضوعاتی مانند فقر، توزیع درآمد، عدالت اجتماعی، سرفصلهای عمده ایست که در کشور ما به آن پرداخته می شود! تا دو دهه بعد از پیروزی انقلاب، نیز این مقولات مهمترین موارد چالش انگیز بوده است سوال اینجاست که رشد اقتصادی مهمتر است یا تحقق عدالت ِ اجتماعی؟ سیاست های کلی، اسناد چشم انداز و اسناد برنامه های پنج ساله و… به کدامیک اهمیت بیشتری می دهد؟ و آیا یکی در کنار دیگری، انجام پذیر است!؟ مقامات ِ ارشد کشوری نیز عموما بر عدالت اجتماعی و بهبود فقر تاکید داشته اند، و اکنون پس از سالها آیا می توان مدعی شد که کشورمان، در رفع فقر و برقراری عدالت اجتماعی و شاخص های آن موفق بوده است؟

شاخص های فقر و توزیع در آمد چه می گویند؟ آیا حتا در سطح مفاهیم این مسائل درست تبیین شده اند؟ خروجی ها می گویند این موضوعات علیرغم اهمیت زیادی که داشته اند، متاسفانه در بسیاری از موارد در حد شعاری باقی مانده اند.

سوال اینجاست که در مورد بهبود شاخص های مربوط به فقر، در کشور چه می توان کرد؟

در باره ی دو کلید واژه ی فقر و توزیع در آمد، می توان گفت که ممکن است این دو مفهوم که با هم بکار برده می شوند لزوما با هم همسو نباشند، یعنی ممکن است وضعیت فقر در جامعه ای بهتر اما نابرابری بیشتر شده باشد، یعنی بهبود وضعیت فقرا اتفاق افتاده اما پردرآمدها با سرعت بیشتری افزایش در آمد داشته باشند.و یا بالعکس گاه ممکن است نابرابری کاهش یابد اما فقر بیشتر شده باشد یعنی وضع ِ همه با هم بدتر شده است اما قشر پردرآمد با شدت بیشتری دچار کاهش سطح در آمد شود همه با هم فقیر شده باشند توزیع عادلانه فقر شاخصی است حاکی ازینکه بخشی از جامعه در برآوردنِ نیازهایش دچار مشکل شده باشد تعریف غیر دقیق اما ملموس فقر یا مطلق است یا نسبی، فقر مطلق یعنی چه بخشی از جامعه حتا در برآوردن نیاز های اولیه شان دچار مشکل اند؟ یعنی افراد نتوانند کالری مورد نیاز بدنشان را در روز یا ماه یا سال تامین کنند و فرم و شکل شان عین این باشد که با کشتی یا هواپیما تصادف کرده اند، و سانحه منجر به فوت داده اند کما اینکه چندین شاخص برای شناسائی اقشار سابقا متوسط و اکنون رو به زوال در ایران شمرده می شود بطوریکه وقتی در خیابان راه می روید بدون پرسشنامه و آمار گیری بتوانید بشناسیدشان نخست اینکه نود درصدشان تحصیلات دانشگاهی و آکادمیک دارند دیگر اینکه عموما با مشکل دندانپزشکی مواجه هستند خدمات دندانپزشکی از گرانترین و بی انصافانه ترین خدمات سلامت در ایرانست و بیمه ها به کمک قراردادهایی که با سازمانها می بندند و بازای دادن خدمات ویژه به برخی از افراد هیأت مدیره سازمانها و خانواده های معززشان به انواع لطایف الحیل از زیر انجام تعهداتشان در این مورد در می روند، سومین مشخصه ی طبقه متوسط امروز ایران:اینکه این افراد عموما در پرداخت اجاره خانه های استیجاری چند ماهی تاخیر دارند علتش هم مشخص است یا مقاله نوشته اند که به قبای یکی از ذی نفوذان  برخورده یا صدای دیگران شده اند و گفته اند چرا؟و یا بطور کلی به بی حقی اعتراض کرده اند.

عامل بعدی در شناسائی قشر وسط ایرانی ، داشتن وام ها با معوقات بسیار است وام های پنج تا ده میلیون تومنی منظور ما هست این جمعیت؛ دیگر قشر متوسط نیستند زیر خط فقرِ مطلق اند و می توان هدف گذاری کرد که ظرف چند سال این جمعیت از زیر این بار فلاکت، بیرون بیایند شاید هم نیایند! چون هدف گذاری کافی نیست! شرط انجام هدف لازم است فقر نسبی می گوید: مستقل ازینکه در مورد کدام کشور سوئیس پیشرفته یا اوگاندایی پس رفته صحبت      می کنیم در هر کشور هر چند پیشرفته نیز گروهی هستند که در آمدشان کمتر از بقیه است لذا آن ۲۵ درصد پایین در آمدی از کل جمعیت، را دچار فقر نسبی می نامیم البته چه بسا آن گروه در کشور سوئیس! از ثروتمند ترین دهک های افغانستان هم پردرآمد تر باشند اما در جامعه ی هدفی که مقایسه می شوند، فقیرِ نسبی تلقی می شوند این تعریف می گوید در همه جا فقر نسبی وجود دارد اما فقر مطلق همان گروه سانحه داده با هواپیما و تانک و کشتی می تواند در کشوری یا اصلا وجود نداشته باشد یا در کشور دیگر کلا ریشه کن شود یا جمعیت شان کم باشد چون استاندارد مشخص قابل اندازه گیری را مطرح می کند که براساس آن متر و معیار می توان اندازه گیری درجه فقر مطلق را بیان کرد و انجام داد.

طبقه بندی دیگر فقر، فقر درآمدی و فقر چند بُعدی است

فقر در آمدی یعنی میزانِ در آمد فرد چقدر است و ما تفاوت کالا و خدماتی که با آن در آمد قابلِ خرید و تهیه است چقدر است؟ و آیا این ما تفاوت نیازهای شخص و خانوار را تامین می کند؟

فقر چند بعدی اما به این بازمیگردد که تا چه اندازه.   در جامعه ای توانمندسازی انجام گرفته است؟ از لحاظ آموزش،بهداشت و درمان مسکن و وضعیت جامعه بازای هریک ازین عامل های توانمندسازی در چه حالیست؟ مثلاً در یک کشور چه میزان روی آموزش بهداشت و درمان و مسکن سرمایه گذاری شده ممکن است در کشوری فقرِ در آمدی در وضعیت مساعدی نباشد اما فقرِ چند بُعدی در آن کشور در شرایط مساعدی باشد یعنی بخشی از فقر که به سرمایه گذاری دولت در آموزش، بهداشت ، مسکن ، شغل و… در وضعیت مناسب است و دولت اینکار را کرده است اما مردم نتوانسته باشند از مجموعه ی تمام این فاکتورهای تامین شده استفاده کنند و به رفاهی حاصل از کسبِ در آمد مطمئن برسند شرایط این جامعه در فقر چند بعدی، مناسب است دولت وظیفه خود را انجام داده اما در فقر در آمدی اوضاع بدی دارد فساد و روابط غیر اداری یکی از دلایلی است که می تواند این وضعیت را دامن بزند شما زحمت کشیده و تحصیل کرده و تلاشتان را انجام دادید اما فساد سیستماتیک اداری نمی گذارد از جایتان تکان بخورید.

اما جامعه شناسی فقر در ایران

مثلاً اینکه آیا جوانان جامعه بیشتر فقیرند یا میانسالان؟ آیا شاغلین فقیر ترند یا بیکاران یا بازنشستگان؟ یعنی آیا عمده فقرای جامعه ما را شاغلین تشکیل می دهند یا مثلاً بازنشستگان چه گروه های  جزء گروه های فقیر جامعه اند.

بررسی های مورد نیاز برای پاسخ به این سوال بسیار مهم است و پاسخ به این سوال از آن هم مهمتر است.

بررسی ها در ایران پاسخ عجیبی به این سوال میدهد  اینکه عمده ی فقرای ما در این کشور شاغلین هستند حال سیاستی که می گوید در این کشور باید اشتغال ایجاد شود اگر چه سیاست خوبی است اما آیا به رفعِ فقر کمک می کند؟ این دقیقا مثل آن حکایت است که کسی سکه هایش را در تاریکی کوچه گم کرده بود اما در روشنائی حیاط منزلش دنبالش میگشت حتماً چون حیاط روشن تر بود این یعنی ایجاد اشتغال لزوما به رفع فقر نخواهد انجامید یعنی فقر سرجایش مانده فقط تعداد فقیران کمتر شده است باید یافت که چرا پیدا کردن شغل منجر به بهتر شدن وضعیت در آمدی افراد نمی شود؟ مگر در مشغله دان های کشور چه سیاستی اجرا می شود که باعث ِکسبِ در آمد پایداری نمیشود محاسباتی نیاز است تا این مسئله تبیین و تفهیم شود مرکز آمار از سالهای ۵۷ یا ۵۸ خورشیدی تا کنون بطور مرتب آمارگیری هایی را تا امسال انجام داده است نمونه گیری از خانوارهای کشور تحت عنوان  آمار بودجه ی خانوارهای شهری و روستائی در کشور و انجام میدهد که اگر نتایج این آمار را از کم در آمد ترین به پردرآمد ترین مرتب کنیم یعنی از خانوارهای دارای کمترین برخورداری تا خانوارهای دارای بیشترین برخورداری یا اصطلاحا از ما بهتران و اینکار را بر حسب ” هزینه” انجام دهیم به نتایج جالبی خواهیم رسید.

چرا بر حسب هزینه

چون عموما در اینگونه آمارها مواردی که از نظر در آمد اعلام میشود از هزینه بسیار کمتر است و نمونه ها درآمدشان را اگر کم نگویند و راست بگویند هرگز هزینه هایشان را خارج از عرف نمی گویند پس خانواری که کمترین هزینه ها را در ماه و یا سال انجام میدهد فقیرترین می نامیم و بالعکس یعنی خانواری که بیشترین هزینه در ماه و سال را دارد مرفه ترین خانوار می نامیم.

اولین حاصل این است عمده ی فقرای ما در ایران، شاغلین اند.

یعنی شاغل اند، اما فقیر اند یعنی توزیع ِ در آمد، نه تنها عادلانه نیست، که اصلا در آمد محسوب نمی‌شود چون در آمدشان کیفیت ندارد بی کیفیت است، مشکلی از آنها حل نکرده و نخواهد کرد.

از سوی دیگر در چند میلیون خانوار ایرانی، سه میلیون بی کار داریم که این سه میلیون نفر، در خانواده مختلف از نظر در آمدی توزیع شده اند که ۳۵ تا ۳۸ درصد از دهک شاغلین اند این نتیجه و مشاهده هم عجیب است و هم آموزنده اگر عمده ی فقرای ما از شاغلین اند، پس مهمترین دغدغه و راهکار ما، بالابردن ِ سطح در آمد این شاغلین فقیر است البته بی کاران هم باید که شغل پیدا کنند اما چه شغلی شغلی که هشت ساعت در روز از عمرشان را هدر بدهد؟ و سپس آنها را فقیر تر کند؟ یعنی قدرت خریدشان را عملا صفر کند؟ و اگر تا دیروز بهانه ای مستدل برای فقر خود داشتند بی کاری کنون دیگر باید در ویو یک شاغل! فلاکت بکشند؟ به لحاظ جمعیتی عمده ی فقرای ایران، شاغل اند و در مرحله ی بعد بازنشستگان قرار دارند که تعریف مزخرفی که از این قشر بزرگوار رایج شده این است” افراد صاحبِ درامد بدون کار بازنشستگان هستند ولی کسی نمی گوید که این ساعت شماطه دار با ارزش قدیمی سی سال و بیشتر زنگ خود  را زده و اکنون دیگر این در آمد برای سی و سه سال پرداخت بازنشستگی اش، در امد محسوب نمی شود و بی کاری اش، حاصل بی کاری نیست که دیگر جان و توانی برایش باقی نگذاشته اند.

حال برای این نوع از فقر آیا رشد اقتصادی ترجیح دارد یا عدالت اجتماعی؟در پاسخ به این سوال باید دید بیشترین افراد در این وضعیت از چه کسانی اند؟ شاغلین

علت این است؟

شاغلین فقیر اند چون یا مناسبات کاری محل کارشان، مبتنی بر عدالت، شایسته سالاری ، تجربه و دانش کارکنان نیست( یعنی بر حسب رابطه ورزی و فساد علنی ست) و یا اینکه در آمد آن بنگاه، اصولاً کم است، ظرفیت ندارد برای ایجاد ثروت، یا اهمیتی به آن نمی دهد؟ مثلاً برای دریافت ِ پیشنهادات ایجاد ثروت ارزشی قائل نیست! و رابطه مداری و مصیبت ِ فساد اداری و سازمانی، یقه اش را چسبیده و رها نمی کند حتا اگر مسابقه ای هم برای دریافت کسب ایده برای ایجاد ثروت می گذارد، آنرا از کسانی که قادرند و.    می توانند کمک اش کنند و راهکار بدهد، پنهان می کند! تا اصلا نتوانند ایده و نظرشان را بدست آنها که در زیانده بودن غرق اند برسانند و برای این لاپوشانی، سه بخش از سازمان ِ زیانده را بسیج می کنند تا در سکوت، مسابقه را برگزار کنند بطوریکه، یک نفر و فقط یک نفر، از مسابقه، نحوه برگزاری اش و مهلت شرکت در آن پی نبرد! این گونه بنگاهی، تیشه برداشته و محکم با تمام ِ قوا بر ریشه ی خود می کوبد! و سرنوشتِ درختان ِ باغ اش و منابع اش تبر است.

انتهای پیام/

مسعود امین ناجی
مسعود امین ناجی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لیست تغییرات و بروز رسانی ها
1403
31 اردیبهشت
نسخه 1.2
  1. بهبود صفحه نمایش خبر
  2. اضافه شدن خبرهای مرتبط
  3. اضافه شدن خبرهای پیشنهادی
23 اردیبهشت
نسخه 1.1
  1. اضافه شدن پخش شبکه های تلویزیونی و رادیویی
  2. بهبود سرعت سایت
  3. بهبود پنل خبرنگاران
22 اردیبهشت
نسخه 1
  1. طراحی و پیاده سازی صفحات سایت شامل: صفحه اصلی، صفحه مشاهده خبر، صفحه آرشیو مطالب، صفحه آرشیو هشتک ها، صفحه اخبار تصویری، صفحه آرشیو اخبار تصویری
  2. طراحی و پیاده سازی هدر و فوتر سایت
  3. راه اندازی بخش امنیت سایت