سیدعمران طباطبایی – انسان همیشه پرسشهایی درباره وجود خدا و سرنوشت خود داشته و در تفکر درباره خلقت و عدم خلقت تکامل یافته است. به طور منطقی، اگر هر پدیدهای علّتی دارد، زنجیره علّتها به علت اول یعنی خدا، ختم میشود. با پیشرفت علم، اعتبار نظریههای اثبات خدا زیر سوال رفته و مشخص شده که برای توضیح جهان هستی، نیازی به وارد کردن خدا در محاسبات نیست. از آغاز تاریخ، گروههای مختلف خدا باور و خدا نا باور در مقابل یکدیگر بوده و حالا برخی تلاش میکنند وجود خدا را به عنوان علت العلل اثبات کنند در حالی که دیگران معتقدند که خدا وجود ندارد.
اگرچه برخی معتقدند خداوند علت اول آفرینش جهان است اما این استدلال با مشکلاتی مواجه است زیرا از یک سو اصل علیت در جهان، مادی است و خدا اگر علت العلل باشد، باید یک موجود مادی باشد و مواجه با این مشکل، ادعای اصل علیت و عدم علیت برای خدا را متناقض میکند.
اگر چیزی مانند علت العلل بتواند بدون دلیل و علت وجود پیدا کند، بحث درباره وجود خدا بیفایده است. امروز ایده خلق جهان از هیچ، در حوزه فیزیک نظری مطرح شده است. خدایی که در جهان مادی به عنوان علت پدیدهها شناخته میشود در واقع همان خدای رخنههاست.
توسل به اصل علیت برای اثبات خدا در حوزه علم، نقص هایی دارد و عدم وجود خدا نیز نمیتواند تثبیت شود. امروزه برخلاف ادعاها، علم در واقع زمینه های خوبی برای اعتقاد به خدا فراهم می کند.
تصویری از جهان که علم به ما نشان می دهد توسط خدا تکمیل شده، توضیحی در مورد چرایی توحید ارائه نمی دهد و ماده گرایی هم توضیحی بسیار ساده از جهان ارائه نمی دهد.
اخیراً بحث جدّی پیرامون وجود خداوند رواج دوباره یافته و به مرتبه ای عالی از غور عقلی رسانده شده است. همچنین اذعان شده که بحث پیرامون وجود خداوند نه تنها از بالاترین اهمیت بلکه از جاذبه ی عقلی زیادی نیز برخوردار است اما این مبحث در عموم مردم که تحت تأثیر روزنامه نگاران و گویندگان تلویزیونی به این باور کشانیده شده که وجود خداوند به لحاظ نظری و آرمانی، نافرجام و ایمان دینی، امری کاملاً غیر عقلانی است.
اغلب کتابهای چاپ شده حاکی از عدم وجود خدا هستند چرا که آنان آشنایی چندانی با مباحث فلسفی نداشته و غالباً از اینکه آرایشان در مورد خداوند تا چه اندازه در معرض نقادی قرار دارد آگاه نیستند. قوانین جهان، هماهنگی بین مخلوقات و فیزیک کوانتوم و همچنین وجود خدا در مذاهب مختلف، دلایل ساده و روان برای اثبات او هستند.
وجود خدا برای آرامش و حل مشکلات ما مهم است و نه برای مجازات. وجود خدا برای برخی از افراد مورد تردید قرار می گیرد اما علم و فیزیکدانان مدرن، نظریه انفجار بزرگ را تأیید می کنند. اثبات وجود خدا برای همه انسانها بسیار مهم است و معرفت خداوند در دل همه افراد وجود دارد. این معرفت به خواست و درک ما بستگی دارد و به محبت به خدا جذب ما می شود. برای احساس وجود او، باید به قلب خود گوش کنیم. انسانها در خلوت خود اقداماتی انجام میدهند. اثبات وجود خدا به معنای باور به وجود او نیست بلکه حس کردن حضور او در دل است. باید از دعا به خدا برای احساس وجود او استفاده کرد و برای اثبات وجود خدا، باید به سمت دل و احساسات خود برویم.
وجود خدا یک موضوع مباحثه زیادی در فلسفه دین است و دارای براهین مختلفی است که از زوایای متفاوتی میتوان آنها را دسته بندی کرد. مسئله وجود خدا همیشه در فلسفه بحث بوده و فلاسفه از ادیان و فرقههای مختلف به بحث و ارزیابی استدلالها درباره وجود یا عدم وجود خدا پرداختهاند.
هر پدیدهای علّتی دارد و خدا به عنوان علّت اصلی در پشت همه علل قرار دارد. اگر وجود واجب الوجود با لذات وجود داشته باشد، مستلزم وجودِ دیگری نیست و اگر این گونه نباشد، وجودِ واجب با لذات را ضروری میکند.
پرسش درباره وجود خدا مورد بحث علمی و فلسفی بسیاری از افراد و دانشجویان است. پذیرفتن تردید برای بسیاری از افراد دشوار است اما برای پیدا کردن پاسخی مناسب، لازم است که انسان به تفکر و اندیشه بپردازد. برای رهایی از تعصب و تردید، انسان باید به دنبال پاسخی منطقی و مناسب بگردد.
بسیاری از مردم ایمان به خدا را به عنوان مسئله ای قلبی و ایمانی، نه عقلانی و استدلالی می دانند. کتب آسمانی به افراد کمک می کند تا در علم هستی بنگرند و وجود خالق قادر و علیم را تحقیق کنند. این نگرش تضاد بسیاری با اصول فلسفی و تصورات برخی از افراد دارد که انتظار دارند علم وجود خدا را از روشهای تجربی اثبات کند. از طرف دیگر، مختصات علم و فلسفه متفاوت هستند و روش علمی نمی تواند به مباحث متا فیزیکی و دینی وارد شود. در طول تاریخ، فلاسفه و متکلمین با جدیت به بررسی وجود خدا پرداختهاند.
همچنان متفکران دینی تلاش میکنند تا با استدلال منطقی و فلسفی، اعتقاد به حقانیت خدا، روح و جهان دیگر را قوی سازند. البته این تلاشها با چالشهای فکری مواجه هست و مخالفانی هم دارد که به استدلال متقابل میپردازند. این مخالفتها نه تنها از سوی خدا ناباوران بلکه از جانب مسلمانان و خداباوران هم مطرح شده است. بیقطعیت در زمینه وجود خدا، با توجه به محدودیتهای دانش و توانایی فکری انسانها، سبب سردرگمی و ناکامی برخی افراد شده است اما با وجود این چالشها، راههایی برای دست یابی به یک باور مناسب و زندگی مفید وجود دارد.
خداوند از منطق و تفکر بندهاش استقبال میکند و به او اجازه میدهد که سوالاتی داشته باشد اما هم زمان از بندهاش انتظار ندارد که بدون تردید به او ایمان بیاورد. خداوند با فهم و تحسین واقعیت جویی بنده را تحسین میکند زیرا این بخشی از طرح آفرینش اوست. بنابراین، بنده میتواند با اطمینان و عقلانیت به تحقیقات خود ادامه دهد، به جای اینکه از سوالات خود خشمگین شود. از این رو، باید اعتقاد داشت که خداوند از تفکر و تحقیق بندهاش استقبال میکند و این ارتباط از اهمیت ویژهای برخوردار است.
انسانها به دلیل محدودیتهای خود نمیتوانند ذات خدا را درک کنند اما از طریق مخلوقات میتوانند به وجود آفریننده پی ببرند. این مخلوقات، مانند نیروی جاذبه یا نیروی الکتریسیته، نشان دهنده وجود خداوند و صفات او هستند. از این رو، انسانها میتوانند باور کنند که خداوند حقیقتاً وجود دارد و تواناییهای فراوانی دارد. توجه به نشانه های خدا در جهان و در وجود انسان، دو راه برای شناخت خداوند هستند. انسان از خلقت های زنده و غیر زنده در طبیعت، به وجود خدا پی می برد. همچنین، با بررسی ساختار پیچیده بدن انسان و هماهنگی بین اعضای مختلف آن، می توان به وجود خدا پی برد. انسان همه این امور را از خورشید گرفته تا بدن خود، به عنوان نشانه های قدرت و دانایی خدا می شناسد.
هر قسمت از بدن انسان که به طور مشخص و جامع به عملکرد خاصی مشغول است، نشانه ای از وجود خداوند است. نظم و دقت در ساختمان بدن ما وجود دارد و نشان دهنده وجود ناظمی است که خدا نام دارد. خدا پسندان، با مطالعه کتاب آفرینش، به وجود خدا پی ببرند و این نشانه هایی از وجود آفریننده دانا و آگاه میباشد.
اهمیت خدا شناسی و اثبات وجود خدا در دنیای امروز قابل توجه است. نظرات مختلف در مورد اثبات وجود خدا بحث های فکری مختلفی را به وجود می آورد و بررسی مباحث خدا باوری با تفکر و گفتار، سازگاری پیدا میکند.
انتهای پیام/