سیدعمران طباطبایی – حسادت، احساسی است که در درون همه افراد وجود دارد ولی برخی آن را به سطح آورده و به آن بها میدهند تا جایی که گاهی رفتار فرد را تحت کنترل خود میگیرد. حسادت یکی از احساساتی است که بعد از ترس، خشم و غم در کودک از سنین دو سالگی شروع می شود و ریشه در همین دوران دارد. این نوع حسادت اغلب در محل کار رخ می دهد زیرا با مفهوم رقابت بیشتر در ارتباط است. این نوع از حسادت که بیمار گونه یا حسادت شدید نیز نامیده می شود، نشانه ای از یک مشکل زمینه ای سلامت روانی است.
احساس حسادت تا حدودی طبیعی است و نباید زیاد نگران آن باشیم اما وجود برخی نشانهها میتواند هشداری مبنی بر وجود یک حسادت بیمارگونه باشد و در صورت وجود هر یک از نشانهها لازم است تا با یک متخصص سلامت روان صحبت کنید تا بتوانید از مزمن شدن این احساس حسادت جلوگیری کنید.
در برخی از موارد، ممکن است غم و اندوه از دست دادن شریک زندگی شما بخاطر شخص دیگر باشد. در موارد دیگر، ممکن است از دست دادن اعتماد به شریک زندگی یا اعتقاد به این باشد که شما مالک شریک تان هستید. این ممکن است یکی از مولفه های اندوه از دست دادن یا فقدان باشد یا زمانی که فقدان وجود داشته باشد اما موارد بسیاری وجود دارد که شما ممکن است احساس کنید تمام تلاش خود را انجام داده اید تا رابطه به شکلی مناسب حفظ شود.
کتاب مسلمانان جهان کتابی دینی و هدایت است و برای دست یابی به رشد شخصیت و خود شناسی بهترین راه را نشان میدهد زیرا انسان تنها موجودی است که از دو بعد مادی و غیر مادی شکل گرفته است. این کتاب فطرت وجودی انسان و حالات گوناگون روان او را متذکر شده و علل انحراف و بیماری و همچنین راههای تهذیب و تربیت و معالجه روان انسان را به طور جامع نشان میدهد و در هماهنگ کردن شخصیت و تکامل و ایجاد بهداشت روانی ما تأثیر بسزایی دارد.
یکی از این انفعالهای روانی که معمولاً غالب مردم دچار آن هستند حسد است. حسادت، تمنای سلب نعمت است از دیگری که به صلاح او باشد یعنی حسود دوست دارد نعمتها از طرف مقابل گرفته شود، خواه آن نعمت به حسود برسد یا نرسد. منشأ و ریشه تمام رزایل، حسادت است. البته یک حالتی هم نزدیک به حسادت وجود دارد که پسندیده و مایه ترقّی و پیشرفت است و آن حالت، غبطه است. انسان واقعی و درست غبطه میخورد ولی حسادت نمیورزد اما فرد نا جور حسادت میورزد و غبطه نمیخورد.
ما نمیدانیم چه نعمتی به صلاح ما هست یا نه، پس به جای تقویت حسّ حسادت، برای جبران کاستیها و بالا بردن تواناییهای خود تلاش کنیم. نشانههای حسد از منظر دانشمندان موارد ذیل می باشد:
1.ناراحتی از رسیدن نعمتی به دیگری بدون نشان دادن عکس العمل.
2.غیبت و عیب جویی.
3.دشمنی، عداوت و کارشکنی.
4.بیمهری یا قطع رابطه از شخص و پنهان کردن صفات برجسته او به طوری که حتی نمیخواهد سخنی از او بشنود.
حسود تمام یا بیشتر نیرو و انرژی بدنی و فکری خود را صرف حسادت میکند لذا این کار منشأ نابسامانیهای اجتماعی است. حسد، قتلها و جنایتها و از بین رفتن دوستیها، عقب ماندگی اجتماعی و هرج و مرج را بدنبال دارد. اشخاص حسود و تنگ نظر میکوشند دیگران را به عقب بکشند. حسد یک بیماری بزرگ است که در اثر اختلاف و نفاق و غیره نسبت به یکدیگر بوجود آمده و سرانجام به ظلم و ستم و سپس به هرج و مرج منجر میشود.
آثار معنوی حسد:
1.نابود کننده ایمان، ۲.آفت دین، ۳.نابود کننده نیکیها، ۴.رسیدن به کفر و تفکرات کفر آمیز، ۵.غیبت، ۶.حسرت زیاد ۷.سبب گناه زیاد می شود، ۸.حجاب ضخیمی در برابر شناخت حقایق میافکند، ۹.مانع رشد و تعالی روحی، فکری، معنوی در خانواده و اجتماع میگردد.
افراد حسود معمولاً افرادی رنجور، حساس، عصبی، پرخاشگر و افسرده میباشند و دستگاههای مختلف بدن تحت تأثیر این حالت روحی دچار بیماری میگردد. ما باید به شکلهای مختلف و در موقعیتهای متفاوت بتوانیم این احساس را به شکل صحیح مدیریت کرده و مانع از بروز مشکل در سلامت روان خود و اطرافیان شویم اما در اثر ورود فرزند جدید و یا مشاهده افراد توانمندتر احساس شدید نا امنی و رقابت در کودک و یا نوجوان به وجود میآید و حتی ممکن است افسردگی و اضطراب را هم موجب شود و شخص با یک نوع احساس حقارت مراحل رشد و تکامل خود را طی کند.
حسود کسی است که در میان جمعی تعریف و تمجیدهای نادرست می کند و به محض اینکه آن شخص از جمع جدا شد، پشت سرش صحبت می کند و از روی حسادت کارهای بد خود را به دیگران می گوید. باید سعی کنیم از افراد حسود بخواهیم داستان زندگی خود را برای ما تعریف کنند و چیزهای خوبی را که منجر به موفقیت های کوچک یا بزرگ شده است برجسته کنند و به آنها یادآوری کنیم که آنها نیز افراد موفق و خوبی هستند اما وقتی کسی دچار حسادت شدید و مزمن است باید راهی برای خلاصی از آن پیدا کند تا زندگی با کیفیتتر و بهتری داشته باشد و از اثرات منفی این حس خلاص شود. دولتها باید هر چه سریعتر با حسدورزان برخورد کنند چرا که جامعه به سمت تباهی و نیستی خواهد رفت.
انتهای پیام/