سیدعمران طباطبایی – ارائه و اعتبار سنجی الگوی عدالت آموزشی، مبتنی بر فن آوری اطلاعات و ارتباطات با رویکرد آموزش ترکیبی است. نظام آموزشی عادلانه قطعاً الزامات و چالش هایی برای تحقق عدالت اجتماعی دارد.
ارزیابی رابطه بین عدالت آموزشی و شیفتگی تحصیلی، نشان از میانجیگری خشنودی تحصیلی دارد. تحلیل شاخصههای تحقق عدالت آموزشی و تربیتی، نقش دستیابی به عدالت آموزشی را تاکید می نماید.
سلامت روان در یک کشور با بررسی عدالت آموزشی در آن کشور در ارتباط است. لازمه موفقیت یک کشور ایجاد رویکرد نوین و راهکارهای ارتقای عدالت آموزشی در زمینه دسترسی به منابع یادگیری با کیفیت است.
شناسایی چالشهای آموزش و مقوله مهم تعلیم و تربیت در یک کشور از طریق معلمان انجام می پذیرد. عدالت آموزشی در سالهای اخیر یکی از پر چالشترین و بحث برانگیزترین مباحث در حوزه تعلیم و تربیت در جهان بوده و خواهد بود.
عدالت آموزشی به معنای ایجاد امکانات لازم برای برخورداری تمام افراد دارای شرایط تحصیل از آموزش با کیفیت و متناسب با استعدادها و نیازهای فردی و اجتماعی است به طوری که از حق هیچ یک به نفع دیگری استفاده نشود.
یکی از راهکارهای اجرای عدالت آموزشی بودجه این مقوله در کشورها است. نباید در امر آموزش به دنبال کاهش بودجه و افراد مشغول در آن باشیم. آموزش، مهم ترین اصل هر کشوری برای تربیت مردم خود است. برای افزایش کیفیت خدمات آموزشی باید هزینه سرانه را افزایش داد و تجهیزات آموزشی را به روز و مناسب کرد.
برای اجرای عدالت آموزشی رفع تبعیض در آموزش اشتباه است. کشورها نباید از کار بنیادین در بحث آموزش غافل شوند چون که پیامدهای نا خوشایندی در پی خواهد داشت. آموزش خصوصی اثر مستقیم بر عدالت در آموزش دارد و پدید آورنده تبعیض آموزشی خواهد شد زیرا افرادی که تمکن مالی بیشتری داشته باشند میتوانند به آموزش و امکانات بهتری دست یابند.
در جهان امروز افرادی که در مناطق کم برخوردار و حاشیه شهر و کشور زندگی میکنند، نمیتوانند به آموزش و امکانات مناسب دسترسی داشته باشند و به مرور دچار ضعف علمی شدید خواهند شد و این نقطه مقابل عدالت آموزشی در نظام آموزشی یعنی تبعیض آموزشی است.
یکی از اصول عدالت آموزشی، آموزش فراگیر در تمامی نقاط یک کشور است. اقبال و توجه بیش از اندازه به آموزش خصوصی یکی از اشتباههای رایج در یک کشور است زیرا لزوماً هر مجموعه ای که خصوصی باشد، آموزش و پرورش بهتری نخواهد داشت.
تبعیض آموزشی موجب بروز مشکلات بسیاری همچون شکاف طبقاتی و نارضایتی و نابهنجاری اجتماعی خواهد شد و برای جلوگیری از مشکلات این چنینی نیازمند توجه ویژه مسئولان یک کشور به موضوع عدالت آموزشی هست زیرا با عدالت آموزشی است که میتوان استعدادهای موجود در یک کشور را شناسایی و پرورش داد.
برای تحقق عدالت آموزشی باید آموزش از نظر منابع آموزشی و مالی و انسانی فراهم گردد و آموزشها بر اساس توانمندیها و علایق افراد باشد چون در این صورت عدالت آموزشی محیا است.
پس از فراهم کردن حداقلهای لازم برای آموزش استعدادها، باید افراد گوناگون را متناسب با استعدادها و تواناییهایشان آموزش داد. کشورها از نظر فرهنگی بسیار متنوع اند لذا برای تحقق عدالت آموزشی، توجه به تفاوتهای فرهنگی موجود در یک کشور ضروری است.
بیتوجهی به عدالت آموزشی، بیاعتنایی به تفاوتهای فرهنگی و زبانی موجود در یک کشور بوده و روند رسیدن به عدالت آموزشی را با مشکل مواجه میکند. در کشورها به امر تحول بنیادین عدالت آموزشی توجه ویژهای باید شود چون عدالت، رویکردی تربیتی دارد و عدالت به تربیت منجر شده و مبتنی بر فلسفه تعلیم و تربیت صحیح و اصولی و با هدف تحقق یک کشور است.
کشورها باید به دنبال عدالت آموزشی، دسترسی راحت و سریع تمام افراد به محتوای آموزشی مناسب، استاندارد و به روز باشند. معلمان باید محتوای آموزشی مناسب را تولید کرده تا افراد در هر نقطه از یک کشور و با هر توانی مالی بتوانند از محتوای آموزشی با کیفیت و یک سان بهرهمند شوند.
جامعه، شهر، سلامت خانواده در یک کشور به امر آموزش مستمر و مناسب نیاز دارد. برای تحقق عدالت آموزشی باید فرصت برابر آموزشی متناسب با توان و ظرفیت هر فردی ایجاد شود.
عدالت به معنای ایجاد فرصت برابر است تا هر کسی به تناسب توان و ظرفیت خود از آن بهره گیرد زیرا عدالت به معنی برابری صرف نیست. تحقق عدالت آموزشی یک رویکرد مساوات گرایانه است که همه باید به طور مساوی بدون توجه به تفاوتهایشان امکانات دریافت کنند.
رویکرد نخبه گرایی و خاص گرایی باید کاملاً به افراد با استعداد و به طور خاص توجه کند و رویکرد واقع گرایانه به درستی ایجاد فرصت برابر اشاره دارد و افرادی که توان و ظرفیت بیشتری دارند باید امکانات بیشتری متناسب با توان خود دریافت کنند.
در حوزه آموزش، تفاوتهای جغرافیایی، روستایی و شهری نباید در زمینه تحقق عدالت آموزشی در نظر گرفته شود و باید متناسب با توان و ظرفیت هر فرد برایش فرصت برابر ایجاد شود تا این فرد بتواند زندگی بهتری داشته و از آموزش متناسب و با کیفیتی برخوردار شود.
عدالت بصورت کمی یعنی فرصت و امکان آموزش برای همه افراد یک کشور فراهم شود به طوری که همه از امکانات آموزشی خوب برخوردار باشند اما عدالت بصورت کیفی یعنی تفاوتهای افراد باید روشن و همه افراد از معلم خوب و با سواد و توانمند بهرهمند باشند و همچنین توزیع معلمان توانمند در سطح یک کشور باید عادلانه باشد نه اینکه معلمان خوب در برخی مناطق و در مجموعه های خاص متمرکز شوند.
در یک کشور برای تحقق عدالت آموزشی باید اقوام مختلف در مناطق جغرافیایی مختلف مورد توجه قرار گیرد تا تفاوتها پیش نیامده و باعث تبعیض نشود. تحقق عدالت در یک جامعه یکی از کارکردهای مهم آموزش است زیرا آموزش صحیح عدالت را در جامعه ایجاد میکند.
انتهای پیام/