سیدعمران طباطبایی – فعالیتهای زنجیره تأمین شامل تبدیل منابع طبیعی، مواد اولیه و اجزای سازنده به یک محصول نهایی است که به مشتری نهایی تحویل داده میشود. زنجیره تأمین شامل کلیه اطلاعات، محصولات، مواد و بودجه بین مراحل مختلف ایجاد و فروش یک محصول به کاربر نهایی است. مفهوم زنجیره تأمین از دیدگاه مدیریت عملیاتی ناشی میشود. هر مرحله از فرایند از جمله ایجاد کالا یا خدمات، ساخت آن، حمل و نقل آن به یک محل فروش و فروش آن بخشی از زنجیره تأمین یک شرکت است. زنجیره تأمین شامل کلیه فعالیتهای مربوط به دریافت و تکمیل درخواست مشتری است.
مدیریت زنجیره تأمین، مدیریت جریان کالاها و خدمات میان بنگاهها و مکانها است و شامل جابهجایی و ذخیره سازی مواد خام، موجودی در جریان کار و کالاهای نهایی و همچنین انجام سفارش پایان به پایان، از مبدأ تا نقطه مصرف میباشد. مدیریت زنجیره تأمین به عنوان طراحی، برنامه ریزی، اجرا، کنترل و نظارت بر فعالیتهای زنجیره تامین با هدف ایجاد ارزش خالص، ایجاد زیرساختهای رقابتی، اعمال نفوذ لجستیک در سراسر جهان، همگام سازی عرضه با تقاضا و اندازه گیری عملکرد در سطح جهانی تعریف می شود.
مدیریت زنجیره تأمین یک رویکرد یکپارچه سازی برای برنامه ریزی و کنترل مواد و اطلاعات میباشد که از تأمین کنندگان تا مشتریان جریان دارد دقیقاً همانگونه که در وظایف مختلف در یک سازمان جریان دارد.
زنجیره تامین شبکه مهمی در زیرساخت کسب و کار است که به تولید و توزیع در شرکتهایی که محصولات خود را میفروشند، کمک بسیار مؤثری میکند و این کار منبع عظیمی از مشاغل و حرفهها را برای بسیاری از افراد فراهم میکند. مدیریت زنجیره تأمین مستلزم کنترل محصولات و خدمات در جریان تولید، توسعه و پخش است و برای همپایی با تقاضای کالا و حداکثر کردن ارزش مشتری تلاش میکند. جریان اطلاعات شامل جمعآوری اطلاعات برای برنامه ریزی کوتاه مدت و بلند مدت کالا است و محصولات را در بالا و پایین زنجیره تأمین دنبال میکند تا بهترین عملکرد را تعیین و استراتژیهای کلیدی را جهت رشد و سود آوری مشخص کند. هنگامی که شرکتها روی زنجیره تامین متمرکز میشوند و به خصوص زنجیره تأمین خود را با فرایندهای کسب و کار موجود و تکنولوژی برای سرمایه گذاریهای جدید همسو میکنند، از نظر استراتژیکی آمادگی بهتری برای مدیریت رقابت در فضای بازار خود دارند.
کار مدیریت زنجیره تأمین این است که با استفاده از مدلهای استراتژیک، چیدمان سنجیده شبکههای زنجیره تامین را تقویت کند. اساساً، هدف نهایی زنجیره تامین این است که مشتری، تجربه خوب و شرکت، فروش بیشتری داشته باشد.
مدیریت زنجیره تامین گامهای خاصی را برای رسیدن به هدف تولید و فروش طی میکند زیرا زنجیره تأمین حاوی اطلاعات کلیدی برای کمپانی است تا از این طریق چگونگی فروش یک محصول را مشخص کند و انطباقهای لازم برای سود کردن مشتری از طریق کاهش هزینهها و ارزش محصول را انجام دهد.
زنجیره تامین فعالیت هایی است که سازمان ها برای ارائه کالا یا خدمات به مصرف کننده، نیاز دارند. تمرکز اصلی زنجیره تامین بر فعالیت های اصلی سازمان است که برای تبدیل مواد خام یا قطعات به محصولات یا خدمات نهایی مورد استفاده قرار می گیرد. در یک محیط تولید سنتی، فعالیت ارتباط با تامین کنندگان به طور کلی توسط تدارکات پشتیبانی خواهد شد و همچنین مدیریت عملیات، در سراسر زنجیره تامین از طریق لجستیک، نقش اساسی در جابجایی مواد ورودی و کالاهای خروجی ایفا می کند تا اطمینان حاصل شود که محصول نهایی به دست مصرف کننده خواهد رسید.
هدف مدیریت زنجیره تامین، نگاه جامع به کل زنجیره تأمین از تامین کننده تا مصرف کننده و بررسی سه حوزه اصلی افراد، فرایند و سیستم ها به منظور به حداکثر رساندن ارزش از تمامی فعالیت ها است.
زنجیره تامین شبکهای بین یک شرکت و تامین کنندگان آن برای تولید و توزیع یک محصول خاص به خریدار نهایی است. زنجیره تامین همچنین نشان دهنده مراحلی است که برای رساندن محصول یا خدمات از حالت اولیه به مشتری انجام میشود. زنجیره تامین، شبکهای بین یک شرکت و تامین کنندگان آن برای تولید و توزیع یک محصول یا خدمات خاص است. زنجیره تامین شامل مجموعهای از مراحل برای رساندن یک محصول یا خدمات به مشتری است. جریان هزینههای تولید به فرایند استفاده از مواد و نیروی کار برای تکمیل یک محصول نهایی که میتواند به مشتری فروخته شود اشاره دارد. این مراحل برای تولید محصول با کیفیتی که به موقع برای مشتری ارسال میشود ضرورت دارد. مدیریت زنجیره تامین به نظارت و کنترل کلیه فعالیتهای مورد نیاز یک شرکت برای تبدیل مواد خام به محصولات نهایی اشاره دارد که سپس به کاربران نهایی فروخته میشود.
امروزه به دلیل فضای رقابتی بازار، همکاری در قالب شبکههای زنجیره تأمین لازمه ادامه حیات کسب و کارها است و برای همکاری کارا و اثر بخش میان اعضا، مدیریت منسجم زنجیره تأمین مورد نیاز است. تحقق این امر، مستلزم هماهنگی پیوسته بین عملکرد زنجیره تأمین از یکسو و انتظارات بازار در سوی دیگر است. یکی از روشهای حفظ این هماهنگی، باز طراحی مداوم و پیوسته شبکه زنجیره تأمین در طول زمان است.
در مسئله باز طراحیِ شبکه زنجیره تأمین، هدف، بهبود یک زنجیره تأمین موجود است در حالی که در مسئله طراحیِ شبکه زنجیره تأمین، یک زنجیره تأمین جدید از ابتدا ایجاد میشود. در شرایط واقعی اغلب، مسئله باز طراحی زنجیره تأمین، پر استفاده تر از مسئله طراحی زنجیره تأمین است زیرا بر طراحی یک زنجیره تأمین متمرکز شدهاند.
یکی از تصمیمات مسئله باز طراحی که از توجه پژوهشگران پنهان مانده، تصمیم به تغییر کاربری تسهیلات زنجیره تأمین است. به عبارت دیگر، تغییر لایه تسهیلات در زنجیره تأمین به عنوان یک تصمیم جدید لحاظ میگردد.
تصمیم به تغییر کاربری تسهیلات در مسئله سنتی زنجیره تأمین، چالشزا است زیرا نه تنها جریانهای شبکه بلکه ساختار شبکه را نیز تغییر میدهد. تغییر ساختار اساسی شبکه زنجیره تأمین یک مسئله غیر خطی است.
باز طراحی شبکه زنجیره تأمین با امکان تغییر کاربری تسهیلات به دلیل تغییرات ساختار شبکه، یک مسئله غیر خطی است. در گذشته، مدیران شبکههای زنجیره تأمین در مواجه با تصمیمگیری برای تغییر کاربری تسهیلات در شبکه زنجیره تأمین با چالش روبهرو بودهاند. دلیل این چالشها، محدودیتهای دیدگاه سنتی لایه برای مدل سازی ریاضی و باز طراحی بهینه شبکه تحت مدیریت آنها بوده است.
اما مدیران می توانند با کمک یک مدل مبتکارانه و تغییر دیدگاه نسبت به شبکه زنجیره تأمین، امکان مواجهه با آن را برخوردار سازند. لزوم بکارگیری اصول بهینه سازی و مدیریت زنجیره تأمین، به عنوان یک رویکرد و پارادایم جدید مدیریتی ضروری است.
در سطح راهبردی زنجیره تأمین به دلیل ماهیت و ابعاد گستردهای که دارد، میزان هزینهها را زیاد کرده و بهبودهای اندک در آن منجر به افزایش مزیت رقابتی و قابل توجه برای زنجیره تأمین تحت مدیریت خواهد شد و به همین دلیل به مدیران زنجیره توصیه میشود، برای زنجیرههایی که امکان تغییر کاربری تسهیلات در آنها وجود دارد، با استفاده از مدل های کارآمد جهت بهبود زنجیره تحت مدیریت خود، اقدام کنند.
منابع انسانی مهمترین سرمایه سازمان است. شناسایی و توسعه عوامل مرتبط با منابع انسانی در دستیابی به اهداف سازمان بسیار مهم است. در همین راستا، شناسایی و رتبه بندی عوامل انسانی موثر در تاب آوری زنجیره تامین مهم است.
آموزش و توانمند سازی، ارتباط بین کارکنان، مشارکت کارکنان و غیره باید لحاظ گردد تا به مدیران کمک کند تا ضمن اهمیت دادن به نقش نیروی انسانی در پیشبرد اهداف سازمان، به منظور افزایش تاب آوری و ناب سازی زنجیره تامین سازمان، در برنامه ریزی های آتی سازمان به اولویت های عوامل انسانی توجه بیشتری کنند.
تفکر تولید ناب و مدیریت زنجیره تامین عبارت است از یک سیستم کسب و کار برای سازماندهی و مدیریت توسعه محصول، عملیات، تامین کنندگان و روابط با مشتری است که نیاز به تلاشهای انسانی کمتر، فضای کمتر، سرمایه کمتر، زمان کمتر برای تولید محصولات با ضایعات کمتر مطابق با نیاز و خواسته مشتری در مقایسه با سیستم تولید دوره قبل یعنی تولید انبوه دارد. از جمله رویکردهای جدید در تولید که مورد توجه بسیاری از شرکتهای تولیدی قرار گرفته است، زنجیره تامین ناب است. مدیریت زنجیره تامین ناب در کانون تفکرات یک سازمان پیشرفته در صنعت امروز قرار دارد. دیدگاه ناب را میتوان فلسفه مدیریتی و رهبری نوین سازمان در جهت حذف اتلاف و اجرای بهبود مستمر و ارزش آفرینی برای ذینفعان کلیدی و بهبود مدیریت موجودی به حساب آورد.
انتهای پیام/