سیدعمران طباطبایی – طبیعت بسته خزر، آن را زیستگاه جانوران و گیاهان منحصر به فردی کرده است اما در عین حال موجب شده تا در مقابل آلودگیهای کشاورزی و صنعتی و نفتی بسیار آسیب پذیر باشد. از منابع مهم دریای خزر، ذخایر نفت و گاز موجود در زیر بستر دریا و همچنین انواع ماهیان خاویاری را میتوان نام برد.
از حدود میلیون ها سال پیش به تدریج راه این دریا ابتدا به اقیانوس آرام و سپس به اقیانوس اطلس بسته شد و بعد اتحاد جماهیر شوروی رود دُن و ولگا را با ایجاد آبراهی مصنوعی به هم پیوند زد تا کشتیهای کوچک بتوانند از دریای خزر به دریای آزوف و دریای سیاه بروند و بدینسان دریای خزر دوباره به دریاهای آزاد راه یافت.
دریای خزر میلیونها سال پیش در دوران مزوزوئیک شکل گرفت که این منطقه با یک بالا آمدگی زمین شناسی روبرو شد. این دریا از قدیم الایام مسیر تجاری مهمی بوده و اروپا و آسیا را به هم متصل میکرده است.
در قرون وسطی، دریای خزر قطب راه تجارت جاده ابریشم بود که چین را به اروپا متصل میکرد. روسیه از گذشته شروع به گسترش امپراتوری خود به منطقه خزر کرد و رفته رفته کنترل سواحل شمالی دریای خزر را به دست آورد و از آن به عنوان پایگاهی برای نیروی دریایی خود استفاده کرد.
در قرن بیستم بسیاری از کشورهای اطراف دریای خزر از روسیه استقلال یافتند من جمله قزاقستان، ترکمنستان و آذربایجان و وضعیت دریای خزر همچنان یک موضوع بحث برانگیز بین این کشورهای تازه استقلال یافته و ایران که مدعی سهمی از این دریا بودند، باقی مانده است.
دریای خزر همچنان یک منطقه مهم برای تولید نفت و گاز است و ذخایر قابل توجهی در زیر آبهای آن قرار دارد. وضعیت این منابع منبع تنش بین کشورهایی است که دریا را احاطه کردهاند زیرا هر کشوری به دنبال اعمال کنترل بر سهم بیشتری از این منابع ارزشمند است و سهم ایران از نفت متاسفانه صفر است.
سواحل این دریاچه جمعاً ۶۳۷۹ کیلومتر است که حدود ۹۲۲ کیلومتر آن در خاک ایران واقع شده است. جهت جریان آب این دریاچه از سمت شمال غربی به جنوب شرقی است. همین جهت جریان و ژرفای زیاد آب در کرانههای ایران که باعث کندی حرکت جریان میشود منجر به تجمع انواع آلودگیهای این دریاچه در سواحل ایران به میزانی بیش از کرانههای دیگر کشورها میشود.
این دریا محل زندگی گرانبهاترین ماهیهای دنیا است. دریای خزر در مسیر ترانزیت شمال اروپا و آسیا با جنوب قرار گرفته و یکی از محورهای راه گذر بین المللی شمال – جنوب می باشد.
دریای خزر دارای ذخایر عظیمی از سوختهای هیدروکربنی است. دریای خزر امروزی باقی مانده دریایی است پهناور که از دریای سیاه تا دریاچه آرال گسترش داشته است.
و اما خلیج فارس نام آبراهی پر اهمیت در آسیای غربی و منطقه خاورمیانه است که در امتداد دریای عمان و در میان ایران و شبه جزیره عربستان قرار دارد. از لحاظ مساحت، پس از خلیج مکزیک و خلیج هادسون سومین خلیج بزرگ جهان به شمار میآید. خلیج فارس از شرق از طریق تنگه هرمز و دریای عمان به اقیانوس هند و دریای عرب راه دارد و از غرب به دلتای رودخانه اروندرود، که حاصل پیوند دو رودخانه دجله و فرات و پیوستن رود کارون به آن است، پایان مییابد.
کشورهای ایران، عمان، عراق، عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی، قطر و بحرین در حوضه خلیج فارس هستند. به سبب وجود منابع سرشار نفت و گاز در خلیج فارس و سواحل آن، این آبراهه در سطح بین الملل و منطقهای، مهم و راهبردی به شمار میآید.
خلیج فارس از شمال و شمال شرق به ایران، از شمال غرب به عراق و کویت، از غرب به عربستان، از جنوب غرب به بحرین و قطر، از جنوب به امارات و از جنوب شرق به عمان متصل است.
این خلیج دارای مناطق ماهی گیری فراوان، آب سنگهای پهناور صخرهای و مرجانی و صدفهای مروارید فراوان است اما بوم شناسی آن به دلیل صنعتی شدن و نشت نفت آسیب دیده است.
خلیج فارس قرنها مرکز حیاتی تجارت و حمل و نقل بوده است. خلیج فارس با افزایش صادرات نفت شاهد افزایش قابل توجهی در تجارت می باشد و تا به امروز یکی از صادرکنندگان اصلی نفت است. در سالهای اخیر تنشها بین کشورهای همسایه، منجر به افزایش حضور نظامی و بی ثباتی سیاسی در منطقه خلیج فارس شده است. با این حال، تلاشهایی نیز برای افزایش همکاریها و ایجاد اتحاد بین کشورهای منطقه به نفع متقابل انجام میشود.
این خلیج توسط تنگه هرمز به دریای عمان و از طریق آن به دریاهای آزاد مرتبط است. از بین کشورهای همسایه خلیج فارس، کشور ایران دارای بیشترین مرز آبی مشترک با خلیج فارس است.
در واقع خلیج فارس بازمانده گودال بزرگی است که از دوران گذشته زمین شناختی زیر تأثیر فشار ناشی از آتش فشانهای فلات ایران بوده و پایداری فلات عربستان در مقابل این واکنشهای تکتونیکی سبب ایجاد و توسعه پهنای ژرفای آن شده است. محور اصلی این خلیج یکی از پیامدهای زمین ساختی پدیده چین خوردگی زاگرس است که در دوران پلیو پلیستوسن شکل گرفته است.
از نظر ژئومورفولوژی، خلیج فارس نامتقارن بوده و شیب سواحل جنوبی آن ملایمتر از شیب سواحل شمالی است. خلیج فارس از رسوبات سخت و بلند با اشکال خطی ساخته شده و با واسطه یک دشت ساحلی باریک با دریا در ارتباط است.
جزایر ایرانی در این خلیج به صورت پشتههای کشیده و موازی ساحل که در واقع دنباله رشته کوه زاگرس هستند که بر اثر بالا آمدن آب به شکل جزیره درآمدهاند مانند قشم و کیش یا این که کم و بیش دایرهای شکل هستند مانند هرمز و ابوموسی که گنبدهای نمکی سری هرمز هستند.
سطح جزایر خلیج فارس از رسوبات تخریبی و مارن تشکیل شده که کم و بیش صدف دارند. خاک این جزایر عمدتاً شور یا حاوی گچ است که در نتیجه، رشد گیاهان را به گونه ای خاص محدود میکند.
اقلیم این خلیج، خشک و نیمه گرمسیری است. آبهای شیرینی که وارد خلیج فارس میشوند عمدتاً محدود به روان آبهای کوههای زاگرس در ایران و کوههای ترکیه و عراق است. رودخانههای اروند رود، کارون، جراحی، مند، دالکی و میناب بزرگ ترین و پرآب ترین رودخانههایی هستند که به این خلیج میریزند که بیشتر سرچشمههای آنها در کوههای زاگرس قرار دارند.
شوری بیشتر خلیج فارس نسبت به اقیانوس موجب پیدایش جریان آبی از اقیانوس هند به این خلیج میشود که به موازات ساحل ایران و در جهت پاد ساعت گرد است.
خلیج فارس در واقع محور ارتباط بین اروپا، آفریقا، آسیای جنوبی و جنوب شرقی است. از نظر راهبردی در منطقه خاورمیانه، به عنوان بزرگ ترین و مهم ترین مرکز ارتباطی بین این سه قاره است و بخشی از یک سیستم ارتباطی شامل اقیانوس اطلس، دریای مدیترانه، دریای سرخ و اقیانوس هند است و به همین دلیل از دیرباز مورد توجه قدرتهای جهانی و هم چنین بازرگانان و تجار دنیا بوده است.
بزرگ ترین عامل اهمیت خلیج فارس، وجود معادن سرشار نفت و گاز در کف بستر و سواحل آن است به طوری که این منطقه را مخزن نفت جهان نام نهادهاند. این خلیج مسیر انتقال نفت کشورهای ایران، عراق، کویت، عربستان و امارات متحده عربی است و منطقهای مهم و راهبردی به شمار میآید.
از منظر نظامی، وجود پایگاههای نظامی متعدد اعم از دریایی، هوایی و زمینی در منطقه خلیج فارس که عمدتاً متعلق به کشورهای آمریکا و انگلستان هستند و هم چنین حضور ناوهای جنگی کشورهای غربی به ویژه آمریکا در آبهای خلیج فارس، اهمیت نظامی و راهبردی این خلیج را نمایان میسازد. اهمیت استراتژیکی و نظامی این خلیج به طور آشکار در جریان جنگ ایران و عراق، جنگ خلیج فارس و جنگ عراق آشکار شد.
خلیج فارس زیستگاه تعدا زیادی از گونه های ماهی است که بیشتر آنها بومی هستند و زندگی این گونه ها به صخره ها و مرجانهای خلیج فارس وابسته است. بیشتر آبزیان این خلیج به جز چند گونه که وارد آبهای کارون، بهمن شیر و اروند میشوند ما بقی در آبهای شور زندگی کرده و در همان جا تخم ریزی و تولید مثل میکنند.
خلیج فارس یکی از بزرگ ترین پناهگاههای موجودات دریایی است. متخصصان محیط زیست به دلیل نبود کارشناس و متخصص ویژه، هزینههای پژوهشی بالا و فقدان دانش کافی، گونههای مختلف جانوری پستاندار در خلیج فارس را در معرض خطر و آسیب میبینند. خشکسالی و عدم ورود مواد مغذی به آب، موجب کوچک ماندن و عدم رشد کافی برخی از آبزیان خلیج فارس شده است.
وارد شدن نفت به آبهای خلیج فارس میتواند باعث ایجاد مسمومیت در جانداران دریایی شود. همچنین فعالیتهای صیادی، وجود زباله، فاضلابها، تردد شناورها، انفجارها جهت اکتشاف معادن و آلودگی حرارتی، تهدیداتی برای زندگی آنها محسوب میشوند.
برخورد آنها با شناورها و پروانه موتور قایقها و همین طور آلودگی برخی از نقاط آبهای خلیج فارس به آلایندههای شیمیایی، زندگی این موجودات با ارزش را تهدید میکند و در معرض خطر انقراض قرار می دهد. افزایش تخریب مناطق ساحلی، خطری دیگر برای تداوم نسل آنها بهحساب میآید.
جنگلهای حرا در آب شور دریا و طی جزر و مد آب، شبها زیر آب هستند و روزها سر از آب بیرون میآورند. ریشه درختان حرا، آب شور را، شیرین کرده و به درخت میدهد.
هم امروز و هم در دهههای گذشته، آلودگی زیست محیطی یکی از چالشهای مهم در این پهنه آبی بوده است. به دلیل ذخایر نفت جهان در این خلیج، احداث سکوهای نفتی و مجتمعها و پالایشگاهها در اطراف خلیج فارس و ورود نفت، مواد شیمیایی و پسابها به داخل آب از عوامل مهم این آلودگی میباشند.
رها شدن نفت در آب و آتش سوزی چاههای نفت و تخلیه مواد زائد مختلف سبب بروز مداوم انواع آلودگیها در این منطقه میشود که اثرات قابل توجهی بر محیط زیست دارد.
آلودگی ناشی از گرد و غبار که از عوامل اثرگذار زیست محیطی بوده و از سوی عراق، کویت و شمال عربستان به سوی سواحل شمال خلیج فارس و غرب ایران می آید. این گرد و غبار مخرب حتی گاهی تا تهران نیز میرسد و موجب تعطیلی زندگی میشود. گرد و غبار باعث فرار جانوران شده و بر تنوع زیستی سواحل خلیج فارس آسیب می زند.
انگلیسیها اولین بار شروع به ایجاد پایگاههای تجاری در این منطقه کردند و وارد منطقه خلیج فارس شدند و با گذشت زمان، حضورشان در این خلیج قوی تر شد زیرا آنها پایگاههای دائمی بیشتری در منطقه می خواستند تا به ایفای نقش فعال تری در امور محلی کنند. آنها این کار را فقط برای حفظ منافع خود در منطقه انجام دادند.
نا گفته نماند که انگلیسیها نقش اساسی در کمک به توسعه صنعت نفت در این منطقه داشتند چون آنها با سرمایه گذاری زیاد در تولید نفت و زیرساختها، به این منطقه به عنوان یک تأمین کننده بزرگ جهانی نفت کمک کردند.
اما اصل قضیه این مقاله، اتصال دریاچه خزر به خلیج فارس است که ادعای کاذب و خیالی شده که در بهبود موقعیت راهبردی ایران نقش دارد. این پروژه که با نام آبراه تمدن خلیج فارس مطرح می گردد، طی آن یک شبکه رودخانهای از دریای عمان تا دریای خزر تقریباً تمام مراکز و شهرهای مهم استانهای کشور را در بر میگیرد و برای ایران، دستیابی به موقعیت و جایگاه راهبردی ویژه در سطح جهانی ایجاد می کند و به عنوان شاخص تمدن ایران نوین و با نام آبراه تمدن خلیج فارس به جهانیان معرفی شده است.
ساخت این آب راه یک پروژه بسیار سختی است که هم مزایا و هم معایب دارد. تعدادی از مزایای این طرح شامل نقل و انتقال از سمت دریای خزر و کشورهای اطراف آن به خلیج فارس و بالعکس، مشکل کم آبی برای تمام ایران حل خواهد شد، ایجاد نیروگاه آبی در مسیر این آبراه، حمل و نقل ارزان با کشتی و ایجاد مزارع و کشاورزی تمام نقاط کشور می شود.
اتصال دریای عمان به دریای خزر مشکل بین المللی کاهش آب ورودی به دریای خزر را برای همیشه حل و منجر به اتصال کشورهای منطقه به خلیج فارس می شود و از این محل درآمد قابل توجهی برای نسل های آینده ایجاد می گردد.
سالهاست که رؤیای اتصال آبهای شمال و جنوب ایران، در قالب یک کانال آبی به طول ۲هزار کیلومتر مطرح است. اما معایب بیشمار آن حتی از مزایایش هم سبقت می گیرد. دو تکه شدن کشور، عدم تمرکز روی قسمت جدا شده، درگیری جهان برای تصاحب منابع دریای خزر، به خطر افتادن امنیت دریایی و زمینی ایران با توجه به عبور کشتی های نیروی دریایی و غیره از معایب آن هست.
کوتاهترین فاصله برای ایجاد این آبراه باید از هر گونه مسیر منحنی پرهیز کرده و همه موانع از جمله برداشتن حرمها و عتبات عالیات، باید قربانی شوند. ایران برای عبور از چالش ها باید به دنبال افزایش صادرات غیرنفتی به کشورهای ارمنستان، آذربایجان، ترکیه و گرجستان و وارد کردن ماشین آلات صنعتی و کالاهای با فن آوری بالا باشد که به رشد اندک تجارت و کمبودهای زیرساختی با پتانسیل کامل استراتژی، توسعه و رفع موانع و همچنین کاهش وابستگی ایران به اغلب کشورها و کاهش درگیری های ترانزیتی جاری که روابط دوجانبه را تحت فشار قرار می دهد و همچنین به تقویت نقش ایران به عنوان یک هاب لجستیکی در منطقه کمک خواهد کرد.
یکپارچگی اقتصادی این آبراه برای ایران سودی نداشته و نخواهد داشت زیرا پتانسیل این کریدور با به حداکثر رساندن تبادل واردات و صادرات روسیه با اتحادیه اقتصادی اوراسیا به رهبری روسیه برای فشار بر اتحادیه اروپا انجام می گیرد.
متاسفانه ایران فقط گمان می کند که این آبراه نقش اقتصادی برای آن دارد ولی در واقعیت علاوه بر اینکه کشور را درگیر تجزیه و اختلاف می کند، به تنش های موجود در آن هم بیشتر دامن زده می شود و دست برتر این پروژه فقط برای روسها منفعت دارد و این پروژه یک قمار خطرناک برای نابودی ایران است.
ایران باید مدیریت پایدار تنش های منطقه ای میان کریدور ترکیه، ایران، ارمنستان و آذربایجان را برای موفقیت خود انجام دهد زیرا این موضوع امری حیاتی خواهد بود. تلاش های ایران برای حذف درگیری های موجود، قطعاً تنش ها را ضمن تشدید نکردن به سمت تجارت سوق داده و انگیزه ها برای هم کاری اقتصادی منطقه ای را بیش از پیش افزایش می دهد.
شکاف های زیرساختی یکی از موانع مهم بر سر راه تجارت بین منطقه ای است چرا که نبود ارتباطات ریلی بین ایران و ارمنستان و آذربایجان کمکی برای حل این مشکل نمی کند زیرا زیرساخت ها برای تجارت کافی هستند.
امروزه روسیه، چالش های ژئوپلیتیکی بین کشورهای مذکور ایجاد کرده تا شکاف های مهم باعث شود تجارت ایران و این کشورها در امتداد وابستگی به روسها پیش برود تا روسیه پتانسیل کامل خود را به عنوان یک مسیر تجاری به این کشورها دیکته نماید.
پیامدهای تجارت ایران با این کشورها در صورت تحقق می تواند هزینه های حمل و نقل و زمان تجارت بین آنها را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. این کریدور با دور زدن روسیه و کانال سوئز، جایگزین های مناسبی را برای کشورهایی مانند هند که به دنبال مسیرهای تجاری جدید به اروپا هستند، ارائه می دهد. علاوه بر این، چین از یک مسیر سریع تر و اقتصادی تر به اروپا بهره می برد که با مشارکت در پروژه ایران، ارمنستان، آذربایجان و ترکیه مشهود است. با این حال، تنش های ژئوپلیتیکی و تردید چین در پذیرش مناطق جدایی طلب گرجستان که روسیه در آن ها حضور نظامی دارد، مشارکت گرجستان را پیچیده می کند. علاوه بر این، ایران باید بر چالش های اساسی زیرساختی، سیاسی و اقتصادی برای تحقق کامل پتانسیل این کریدور غلبه کند. بدون ثبات در منطقه، لغو تحریم ها و سرمایه گذاری غیرغربی، این پروژه با توجه به نیاز، به هم کاری بین المللی و تامین مالی برای موفقیت آن، یک جاه طلبی ژئوپلیتیکی محقق نشده است.
موفقیت این آبراه تضمین نشده است و آبراه خلیج فارس و خزر، پتانسیل تغییر شدید تجارت برای ایران را بدنبال خواهد داشت. روسیه با تلاش برای تقویت گسترش نفوذ تجاری و غیر تجاری خود یک حرکت استراتژیک جسورانه انجام می دهد و تنها موانع مهم بر سر راه موفقیت آن عدم دسترسی به خلیج فارس است که رویای پتر کبیر را برآورده نموده و ایران را با وجود کمبود منابع مالی، مشکلات زیرساختی و خطرات ژئوپلیتیکی جدی درگیر نماید. توسعه این کریدور اصلاً نمی تواند پیامدهای تحریم های بین المللی و منافع متضاد منطقه ای را پیچیده کند و بالقوه نگرانی هایی را در مورد تغییر پویایی قدرت در منطقه ایجاد می کند که می تواند عملیات ناتو را راحت تر کند و اهرم دیپلماتیک و اقتصادی غرب را فعالتر نماید و در نتیجه ایران را به خطر بیندازد.
روسها به منظور جلوگیری از تقویت ناخواسته دشمنانشان با به خطر انداختن موقعیت استراتژیک ایران در این منطقه حیاتی، آمریکا و اکثر کشورهای جهان را به واکنش به این اقدام ارزیابی می کنند. متحدان اروپایی – آتلانتیک هر گونه تلاش ایران برای دور زدن تحریم ها را خنثی و دیپلماسی فعالی را دنبال می کنند که هم کاری منطقه ای را به نفع خودشان ارتقا و راه را برای تجزیه ایران باز می کنند. در نهایت، یک رویکرد آسان مورد نیاز خواهد بود تا دینامیک پیچیده در بازی با ایران را کنترل و اطمینان حاصل کنند که راهرو مقیاس ها را به گونه ای که منافع غرب به خطر نمی افتد، هدایت کنند.
انتهای پیام/