سیدعمران طباطبایی – تمدن های بشری در طول تاریخ، همواره بر پایه دانش شکل گرفته اند. دانش، به عنوان مجموعه ای از آگاهی ها، مهارت ها، تجربیات و ایده ها نه تنها ابزاری برای بقا و سازگاری انسان با محیط بوده بلکه نیرویی محرک برای پیشرفت های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و تکنولوژیک به شمار میرود. از نخستین جوامع کشاورزی در بین النهرین تا شهرهای هوشمند امروزی، دانش نقشی محوری در تعریف هویت تمدنها ایفا کرده است. دانش به عنوان مهمترین عنصر شکل دهنده تمدن بوده، هست و خواهد بود و تأثیر آن در مراحل مختلف تاریخ بشری قابل اثبات است.
۱. دانش و پیدایش نخستین تمدنها
تمدنهای اولیه مانند سومر، مصر باستان و دره سند، بدون دانش پایه در زمینه کشاورزی، معماری و مدیریت منابع شکل نمی گرفتند. کشف کشاورزی حدود ۱۰٬۰۰۰ سال پیش، نقطه عطفی بود که انسان را از سبک زندگی کوچ نشینی به سکونت دائم سوق داد. این انتقال نیازمند دانشی عمیق درباره چرخه های فصلها، خاک شناسی و آبیاری بود.
در مصر باستان، دانش ریاضیات و هندسه برای ساخت اهرام و مدیریت سیلاب های رود نیل حیاتی بود. الواح گلی سومریها نیز نشان دهنده سیستم های حسابداری پیشرفته و استفاده از نوشتار برای ثبت اطلاعات است.
نوشتار، به عنوان یکی از بزرگترین دستاوردهای دانش بشری، امکان انتقال اطلاعات بین نسلها را فراهم کرده است. سیستمهای نوشتاری مانند خط میخی و غیره تنها ابزاری برای ارتباط نبودند بلکه پایه هایی برای تشکیل دولتها، قوانین و سیستمهای اداری شدند. قانون حمورابی در بابل، نمونه بارزی از کاربرد دانش در ایجاد نظم اجتماعی است.
۲. دانش در عصر کلاسیک: یونان، روم و تبادلات فرهنگی
در یونان باستان، دانش به مفهومی فلسفی و نظام مند تبدیل شد. فلاسفه هایی مانند سقراط، افلاطون و ارسطو پایه های منطق، اخلاق و علوم طبیعی را بنا نهادند.
آکادمی افلاطون و ارسطو، نخستین نهادهای آموزشی بودند که دانش را به صورت سیستماتیک آموزش میدادند. اقلیدس با تأسیس هندسه اصل محور و ارشمیدس با کشف اصول مکانیک، نشان دادند که دانش میتواند جهان را توصیف و تغییر دهد.
رومیان نیز با مهندسی راهها، قناتها و سیستمهای حقوقی، دانش عملی را به اوج رساندند. با این حال، تمدنهای شرقی مانند چین و هند نیز در همین دوره به پیشرفت های چشمگیری دست یافتند.
اختراع کاغذ در چین، نگارش آثار فلسفی مانند «آیین نامه کنفوسیوس» و توسعه پزشکی در هند (مثلاً در کتاب «چاراکا سامهیتا») گواهی بر جهانی بودن نقش دانش در شکل گیری تمدن هاست.
جاده ابریشم نه تنها کالاها بلکه ایده ها، زبانها و دانش های علمی را بین شرق و غرب مبادله میکرد و این تبادلات نشان میدهند که تمدنها در انزوا رشد نمی کنند بلکه با اشتراک دانش به تکامل میرسند.
۳. دانش در عصر طلایی اسلام: پل ارتباطی شرق و غرب
بین قرنهای ۸ تا ۱۳ میلادی، جهان اسلام به مرکزی برای گرد آوری، ترجمه و توسعه دانش تبدیل شد. خلفای عباسی در بغداد، پروژه «بیت الحکمه» را راه اندازی کردند که در آن آثار یونانی، فارسی و هندی به عربی ترجمه شدند. دانشمندانی مانند خوارزمی (پدر جبر)، ابن هیثم (پدر اپتیک) و ابن سینا با نوآوریهای خود، پایه های علوم مدرن را بنا نهادند.
دانش پزشکی اسلامی با ترجمه آثار جالینوس و بقراط و افزودن مشاهدات تجربی، به اروپای قرون وسطایی منتقل شد. همچنین، سیستم اعداد هندی- عربی که امروزه استفاده میشود، از طریق جهان اسلام به غرب راه یافت و این دوران ثابت کرد که دانش، مرزهای جغرافیایی و فرهنگی را درمی نوردد.
۴. رنسانس و انقلاب علمی: تولد دوباره خرد ورزی
رنسانس اروپایی (قرون ۱۴ تا ۱۷ میلادی) با احیای علاقه به دانش کلاسیک و انسان محوری همراه بود. اختراع چاپ توسط گوتنبرگ در سال ۱۴۴۰، انقلابی در دسترسی به اطلاعات ایجاد کرد. کتابها ارزانتر و فراوانتر شدند و ایده ها با سرعتی بی سابقه گسترش یافتند. دانشمندانی مانند گالیله و نیوتن با روش های تجربی و ریاضی، جهان بینی جدیدی را پایه گذاری کردند.
نظریه خورشید مرکزی کپرنیک، قوانین حرکت نیوتن و کشفیات میکروسکوپی وان لیون هوک، نشان دادند که دانش میتواند حتی بنیادی ترین باورهای انسان را دگرگون کند و در این دوره، نهادهایی مانند آکادمی های علمی و دانشگاه ها به شکل مدرن خود نزدیک شدند.
۵. انقلاب صنعتی و دانش به مثابه نیروی تولید
انقلاب صنعتی در قرن ۱۸ و ۱۹، دانش را به نیرویی مولد تبدیل کرد. پیشرفتهای علمی در فیزیک، شیمی و مهندسی (مانند موتور بخار جیمز وات) به تولید انبوه، حمل و نقل سریعتر و شهرنشینی گسترده انجامید و سیستمهای آموزشی عمومی در این دوره شکل گرفتند تا نیروی کار ماهر برای صنایع را تربیت کنند.
با این حال، این دوره همچنین شاهد سوء استفاده از دانش بود: استعمار، بهرهکشی از منابع طبیعی و آلودگیهای زیست محیطی نتیجه بی توجهی به ابعاد اخلاقی دانش بودند و این تناقض نشان میدهد که دانش بدون مسئولیت پذیری میتواند مخرب باشد.
۶. عصر دیجیتال: دانش در نوک انگشتان
اختراع کامپیوتر و اینترنت در قرن ۲۰، دسترسی به دانش را دموکراتیک کرد. امروزه، پلت فرمهایی مانند گوگل، ویکیپدیا و دوره های آنلاین، اطلاعات را به رایگان یا با هزینه ای ناچیز در اختیار میلیاردها نفر قرار میدهند. هوش مصنوعی و کلان داده ها نیز روشهای تحلیل اطلاعات را متحول کرده اند.
با این حال، چالشهایی مانند سیل اطلاعات نادرست، نقض حریم خصوصی و شکاف دیجیتالی (دسترسی نابرابر به فناوری) پدیدار شده اند. این مسائل یادآور این هستند که دانش باید با سواد رسانه ای و عدالت اجتماعی همراه شود.
۷. دانش و چالشهای آینده
تمدن امروزی با مسائلی مانند تغییرات اقلیمی، همه گیریها و نابرابریهای اقتصادی روبه رو است. حل این مشکلات مستلزم همکاری بین رشته ای و اشتراک دانش جهانی است. برای مثال، توسعه انرژیهای پاک نیازمند پیشرفت در علوم مهندسی، اقتصاد و سیاست گذاری است.
آموزشِ مبتنی بر تفکر انتقادی و خلاقیت، کلید پرورش نسلی است که بتواند از دانش برای ساختن آینده ای پایدار استفاده کند و همچنین، احیای احترام به دانش بومی (مانند روشهای کشاورزی سنتی) میتواند به غنای راه حل ها بیفزاید.
دانش، ستون فقرات تمدن بشری است. از کشف آتش تا فناوری نانو، انسان همواره با گرد آوری و به کارگیری دانش بر محدودیتهای خود غلبه کرده است. با این حال، تاریخ به ما می آموزد که دانش باید با خرد، اخلاق و تعهد به بهبود زندگی همگان همراه باشد. در عصری که اطلاعات به وفور یافت می شود، تمایز بین «اطلاعات» و «دانشِ کاربردی» حیاتی است. تمدن آینده تنها در صورتی پایدار خواهد ماند که دانش را نه به عنوان ابزاری برای سلطه بلکه به عنوان موتوری برای همکاری و احترام متقابل به کار گیرد.
انتهای پیام/