سیدعمران طباطبایی – انسان نه تنها یک موجود اجتماعی است بلکه یک موجود فرهنگی هم هست. زندگی اجتماعی انسان به دلیل فرهنگ امکان پذیر شده است و انسان بدون همنوعان خود نمی تواند به زندگی خویش ادامه دهد و تمام دستاوردهای بشریت به دلیل فرهنگ و حس اجتماعی زیستن آدمی به وجود آمده است.
فرهنگ، علم و دانش را برای آدمی فراهم می کند، که برای موجودیت فیزیکی و فکری انسان ضروری است. حیوانات به طور غریزی با زمین و طبیعت و محیط زیست رفتار میکنند اما انسان به دلیل فکر و هوش و توانایی در یادگیری خود را با طبیعت سازگار و حتی آن را دگرگون و در اختیار خویش قرار می دهد تا طبیعت نیز با انسان سازگار شود و فرهنگ چنین انطباق و اصلاح را آسان و ممکن ساخته است در واقع فرهنگ مهارت و دانش را برای آدمی فراهم و آن را حفظ میکند و از طریق زبان از نسلی به نسل دیگر منتقل و به آن کمک می نماید.
حیوانات چنین برتری را ندارند، چون در حیوانات مقوله فرهنگ در سطح بشری وجود ندارد. فرهنگ شرایط اجتماعی را برای بشر نیز تعریف میکند. فرهنگ حتی برای آدمی شرایط را نیز تعیین می کند که چه بخورد و چه بنوشند و چه زمانی گریه کند و در چه زمانی بخندد و چه ایده ایی را بپذیرد. فرهنگ نگرش به تمایل و احساسات آدمی را نیز در بر می گیرد.
فرهنگ نگرش ما نسبت به دین و اخلاق و ازدواج و خانواده و غیره را تعیین و مشخص می کند به طور خلاصه ارزشهای آدمی در جوامع مختلف تحت تاثیر فرهنگ است. اهداف آدمی در میل به پیروزی و شناخت و آگاهی و احترام به بزرگتر و وفاداری به شوهر و وطن پرستی و غیره توسط فرهنگ بشر مطرح می شود. به عبارتی آدمی در این مدلهایی که برشمردیم اجتماعی میشود.
سوالی که اینجا مطرح میشود این است که آیا یک سیاستمدار یک ژنرال و یا یک بازرگان میتواند برای فرهنگ ملل مختلف در جهان تصمیم بگیرد . افراد ممکن است روند فرهنگ را تغییر یا در ان دستکاری یا با آن مخالفت کنند اما آنچه که مردم جهان به دنبال آن هستند عمدتاً توسط فرهنگ تعیین می شود و هر گونه تغییر در فرهنگ که در چارچوب زندگی نباشد محکوم به شکست است.
فقط فرهنگ می تواند رفتار فرد و جامعه را هدایت کند و محدود نماید. مانیفست بشر برای زندگی فرهنگ است و اهداف و راه های دستیابی به زندگی بهتر را فراهم می کند. حتی پاداش و تنبیه را تعیین و تکلیف می کند. رویاها و آرزوها و زندگی بهتر با فرهنگ به پیش میرود. فرهنگ تاثیر زیادی بر رشد شخصیت آدمی نیز دارد در نبود یک محیط فرهنگی هیچ کودکی نمیتواند از ویژگیهای انسانی برخوردار شود.
فرهنگ، انسان را برای زندگی اجتماعی آماده و طراحی زندگی آدمی را نیز فراهم می کند. این فرهنگ است که فرصت ها را برای رشد شخصیت فراهم می کند و محدودیت رشد را نیز از وظایف فرهنگ به شمار می رود. فرهنگ آدمی را انسان و رفتار او را تنظیم می کند و او را برای زندگی اجتماعی آماده میکند. فرهنگ طراحی کامل از زندگی را به آدمی ارائه میدهد.
فرهنگ به آدمی می آموزد چه نوع غذایی را باید برای بقا و ادامه حیات خود در نظر بگیرد و چگونه خود را پوشش دهد و چگونه باید با مردم صحبت کند و چگونه با دیگران همکاری و رقابت کند. یک فرد منع شده از فرهنگ نمیتواند به راه خویش ادامه واین افراد جامعه ایی، ایده ال را تجربه نخواهند کرد و این به معنای از دست دادن دنیا است، به معنای نبود چشم انداز برای فردایی بهتر است.
در جوامعی که فرهنگ منع میشود وضعیت آنان پیچیده و به نقطه جوش می رسد و تخلف و دروغ و دزدی و ریا و تزویر و تهمت و دروغ و غیره آشکارتر میشود. بنابراین فرهنگ نه تنها برای انسان بلکه برای جامعه اهمیت بسزایی دارد.
فرهنگ هدایت ارزشها و آرمانهای آدمی است . فرهنگ با تنظیم رفتار مردم زندگی را حفظ میکند . فرهنگ افراد و جامعه را مسئولیت پذیر تربیت می کند و انگاه مسئولیت معنا پیدا میکند وان وقت هیچ کس اجازه نابودی زندگی بهتر را به خود نخواهد داد، چراکه مسئولیتپذیری مردم مانع آن خواهد شد .
وقتی فرهنگ دیدگاه و نگرش انسانی را به جامعه ارائه می کند و مجموعه ای از قوانین برای همکاری را فراهم میکند یعنی فرد هم به فکر خود و هم به فکر جامعه خویش است چرا که فرهنگ به او آموخته آمده است مفهوم خانواده و دولت و ملت چیست و هر یک چه وظایف و مسئولیت هایی دارند.
انتهای پیام/