به گزارش صافی، روز چهارم مردادماه امسال، ساکنان یکی از برجهای لوکس در منطقه چیتگر تهران با صحنهای هولناک روبهرو شدند. مردی هراسان با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت و خبر قتل همسر و دختر ۱۳ سالهاش را داد. مأموران پس از ورود به واحد ۱۹ این برج، اجساد خونین مادر و دختر را در اتاقخواب یافتند.
در همان بررسیهای اولیه مشخص شد که مقداری طلا و پول نقد نیز از گاوصندوق خانه ناپدید شده است. مرد ۴۵ ساله خانواده در بازجویی اولیه مدعی شد صبح برای انجام کار بانکی خانه را ترک کرده و هنگام بازگشت با این صحنه دلخراش مواجه شده است.
دوربینها راز مرد جوان را برملا کردند
با وجود ادعاهای او مبنی بر ورود سارقان ناشناس، تحقیقات پلیس مسیر دیگری را نشان داد. بررسی دوربینهای خروجی برج ثابت کرد که هیچ فرد غیرساکنی در زمان وقوع جنایت وارد ساختمان نشده است. از طرفی همسایهها شهادت دادند که چندین بار صدای مشاجرههای شدید این زوج را شنیدهاند. این شواهد کافی بود تا مرد ۴۵ ساله بهعنوان مظنون اصلی پرونده بازداشت شود.
جزئیات اعتراف شوکهکننده
مرد میانسال پس از سکوتی طولانی، سرانجام لب به اعتراف گشود و انگیزه و نحوه ارتکاب قتلها را توضیح داد: «من مدیر یکی از ادارات دولتی بودم اما حدود یک سال پیش اخراج شدم. نمیتوانستم موضوع را به همسرم بگویم. هر روز صبح از خانه بیرون میرفتم و تظاهر میکردم سر کار هستم. مدتی با پسانداز زندگی را گذراندم، بعد از اطرافیان قرض گرفتم، اما دیگر نمیتوانستم توقعات همسرم را برآورده کنم. همین باعث دعواهای پیدرپی شد.»
قتل در جریان درگیری
«صبح حادثه دوباره با همسرم مشاجره کردیم. او به سمت گاوصندوق رفت و اسلحه برداشت و تهدید کرد خودش را میکشد. برای گرفتن اسلحه با او درگیر شدم که ناگهان یک تیر شلیک شد و همسرم نقش بر زمین شد.»
قتل دختر ۱۳ ساله
«وقتی سرم را بلند کردم دخترم وحشتزده بالای سرمان ایستاده بود. با خودم گفتم دختری که شاهد چنین صحنهای باشد دچار بیماری روانی میشود. از طرفی میدانستم بعد از این قتل دستگیر میشوم و او بیپناه میماند. همین افکار باعث شد او را هم بکشم.»
صحنهسازی بعد از جنایت
«ساعتی بالای سر اجساد گریه کردم. بعد تصمیم گرفتم وانمود کنم سارقان ناشناس وارد خانه شدهاند. وسایل را به هم ریختم، طلاها و دلارها را در انباری پنهان کردم، سپس برای ایجاد رد گمکنی به بانک رفتم و چند ساعت آنجا ماندم. بعد با پلیس تماس گرفتم و خودم را بیگناه جلوه دادم.»
پنهانکردن اسلحه
«اسلحه را در میان نخالههای جاده بهشت زهرا دفن کردم.»
پایان سکوت با اعتراف
او درباره دلیل اعتراف گفت: «دو نفر را به قتل رسانده بودم. عذاب وجدان یک لحظه رهایم نمیکرد. بالاخره تصمیم گرفتم همهچیز را بگویم.»
پرونده این جنایت خانوادگی حالا در اختیار پلیس آگاهی و دستگاه قضایی قرار دارد. اعترافات مرد ۴۵ ساله، پرده از یکی از هولناکترین قتلهای خانوادگی پایتخت برداشت؛ قتلی که ریشه در بیکاری، فشار مالی و اختلافات زناشویی داشت و به تراژدی نابودی یک خانواده ختم شد.
انتهای پیام/