وحید محمودی- حاشیههای برنامه میثاقی در مراسمی که قرار بود قرعهکشی جام جهانی را به شکلی رسمی و جذاب پوشش دهد، حضور خداد عزیزی به جای آنکه رنگ و بوی هیجان به برنامه بدهد، به حاشیهای سنگین تبدیل شد. او در جریان گفتوگو الفاظی رکیک به کار برد که نه تنها برای مخاطبان تلویزیون شوکهکننده بود، بلکه بلافاصله در شبکههای اجتماعی بازتاب گستردهای یافت. کاربران فضای مجازی با انتقادهای شدید، این رفتار را نشانهای از نبود کنترل و مدیریت حرفهای در رسانه ملی دانستند.
واکنشها در فضای مجازی انتقادها تنها متوجه عزیزی نبود؛ بسیاری از کاربران صدا و سیما را مقصر اصلی دانستند. اینکه چگونه ممکن است در یک برنامه زنده، بدون هیچ نظارت و کنترل، چنین الفاظی پخش شود، پرسشی جدی برای افکار عمومی ایجاد کرد. این رخداد بار دیگر نشان داد که ضعف مدیریتی در صدا و سیما نه یک حادثه مقطعی، بلکه یک بحران ساختاری است.
محبوبیت روزافزون فردوسیپور در نقطه مقابل این حاشیهها، برنامه آنلاین عادل فردوسیپور روز به روز بر محبوبیت خود میافزاید. دعوت از چهرههایی چون علی دایی ـ که جایگاه ویژهای در قلب مردم دارد ـ باعث شده این برنامه بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. استقبال گسترده مخاطبان از این برنامه نشان میدهد که مردم به دنبال رسانهای هستند که با احترام به شعورشان، محتوای حرفهای و جذاب ارائه دهد؛ چیزی که صدا و سیما مدتهاست از آن فاصله گرفته است.
بحران مدیریت و هزینههای کلان صدا و سیما با بودجه عمومی و امکانات گسترده، سالانه هزینههای کلانی صرف برنامهسازی میکند. اما خروجی این سرمایهگذاریها نه تنها رضایتبخش نیست، بلکه بارها با حاشیههای سنگین و ضعفهای محتوایی همراه بوده است. وقتی رسانهای با چنین منابع عظیمی نمیتواند برنامهای درخور تولید کند، طبیعی است که اعتماد مخاطبان کاهش یابد و جایگاهش در رقابت با تولیدات مستقل روز به روز ضعیفتر شود.
نتیجهگیری ماجرای خداد عزیزی تنها یک نمونه از دهها حاشیهای است که در سالهای اخیر رسانه ملی را درگیر کرده است. در حالی که مردم به سمت برنامههای مستقل و آنلاین گرایش پیدا کردهاند، صدا و سیما همچنان درگیر ضعفهای مدیریتی و محتوایی است. پرسش اصلی اینجاست: تا چه زمانی رسانهای که باید صدای ملی باشد، با چنین عملکرد ضعیف و هزینههای کلان، اعتماد مخاطبان را از دست خواهد داد؟
انتهای پیام/