سیدعمران طباطبایی – این مفهوم شامل ساز و کارها، فرایندها و نهادهایی است که به شهروندان و گروههای ذی نفع اجازه میدهد حقوق قانونی خود را مطالبه کنند. باید حکمرانی به مدیریت تعارضات و اتخاذ تصمیمات در یک سیستم سیاسی اشاره داشته باشد. این فرایند میتواند شامل دولتها، سازمانهای رسمی و غیر رسمی باشد و هدف آن میتواند خلق یا تقویت هنجارهای اجتماعی باشد. مفهوم حکمرانی خوب به کیفیت این فرآیندها مرتبط است. حکمرانی به معنای پیاده سازی سیاستها و نظارت بر اجرای مناسب آنها توسط اعضای هیئت حاکمهٔ دولتها است. این فرایند شامل مکانیزمهایی برای توازن قدرت و ارتقاء موفقیت یک کشور است.
حکمرانی میتواند در سطوح عمومی، جهانی، خصوصی و حوزههای متنوع زیست محیطی، فضای مجازی و با مدلهای گوناگون تجربی، مشارکتی وجود داشته باشد. حکمرانی عمومی به تصمیمگیری جمعی گروههایی با عقاید مختلف اشاره دارد در حالی که حکمرانی خصوصی به سیاست گذاری نهادهای غیر دولتی مربوط میشود. حکمرانی جهانی نیز شامل همکاری بین دول و نهادها برای مدیریت منافع جمعی در سطح جهانی است. حکمرانی غیر انتفاعی بر تحقق مأموریتهای اجتماعی تأکید دارد و نیازمند اعتماد عمومی و پاسخگویی است. در مقیاس شرکتی، حکمرانی شرکتی چارچوبی از قوانین برای تضمین پاسخگویی و شفافیت هیئت مدیره نسبت به ذینفعان مانند سرمایه گذاران و کارکنان است. این شامل قراردادها و سازوکارهای نظارتی برای مدیریت تضاد منافع است. حکمرانی چند سطحی به تعامل قدرتها در سطح ملی و بین المللی اشاره دارد. حکمرانی مشارکتی به مشارکت دموکراتیک شهروندان در تصمیمات عمومی میپردازد و حکمرانی تنظیمی بر قوانین و مقررات نظارتی متمرکز است. حکمرانی به چگونگی مدیریت و کنترل یک کشور و ارتباطات میان ذینفعان مرتبط است.
حکمرانی نشان دهندهٔ هم سوئی نهادهای پراکندهٔ سیاستی است که قابلیت انطباق مابین آنها وجود دارد. تمرکز آن بر تنظیم ارتباطات است تا ارائهٔ خدمات و در موقعیتهای پیچیده و جهانی قابل استفاده است. حکمرانی مشترک بر تعاملات رسمی و غیر رسمی بین دولت و بخش خصوصی تأکید دارد تا از طریق همکاری، هم افزایی در رسیدن به اهداف کسب شود. واژهٔ مشارکتی به مشارکت شهروندان و واژهٔ مشترک به همکاری نهادهای مختلف اشاره دارد. فراحکمرانی به معنی حکمرانی کردن بر حکمرانی است که اصول اخلاقی و هنجارها را تبیین میکند.
اگر مردم به صورت مسالمت آمیز، این نظارت را نپذیرند، حکومت ممکن است به قوه قهریه متوسل شود. تمامی نظریات به ضرورت وجود حکومت در جامعه تأکید دارند، جز مکتب آنارشیسم که بر اینکه بشر میتواند با اصول اخلاقی زندگی کند، اصرار دارد. مفهوم مشروعیت در فلسفه سیاست، با معنای لغوی آن متفاوت است و به معنای قانونی بودن است که بر اساس پذیرفتن دستورات حاکم توسط مردم بنا شده است.
تاریخ همه کشورهای جهان نشان میدهد که برخی افراد بدون شایستگی بر مردم حاکم شدهاند. مشروعیت به معنای داشتن حق حکومت و برقراری اطاعت از سوی مردم است. بین حق حاکمیت و تکلیف اطاعت ارتباطی منطقی وجود دارد. وقتی فردی حق دارد دستور دهد، دیگران موظف به اطاعت هستند. مشروعیت حکومت به معنای حق بر مردم است و در جوامع، این باور وجود دارد که برخی افراد حق حاکمیت دارند.
ظهور مفاهیمی از جمله حکومت داری خوب بیانگر نقش در حال تغییر حکومت ها در اداره جوامع و تغییر نگرش نسبت به کارکرد حکومت در جهان امروز است. جدایی بین این دو مفهوم زمانی اتفاق افتاد که حکومت، به عنوان سازمانی جدا از شهروندان و نه به عنوان یک فرآیند مورد توجه قرار گرفت بنابراین، حکمرانی اعمال قدرت اقتصادی، سیاسی و اداری برای مدیریت امور کشور در همه سطوح است. امروزه حکومت داری به معنی فرایندی است که به واسطه آن مؤسسات دولتی به اداره امور عمومی می پردازند، منابع عمومی را مدیریت کرده و از حقوق افراد جامعه حمایت می کنند. مشارکت، قانون مداری، شفافیت، پاسخگویی، توجه به خرد جمعی، اثر بخشی و کارایی، مسئولیت مالی، برابری، دیدگاه راهبردی و اصلاح مدیریت دولتی مجموعه ویژگی های حکومت داری خوب را تشکیل می دهند. ظهور مفاهیمی از جمله حکومت داری خوب، بیانگر نقش در حال تغییر حکومت ها در اداره جوامع و تغییر نگرش نسبت به کارکرد حکومت ها در جهان امروز است.
حکمرانی خوب به عنوان ارائة خدمات عمومی کارآمد، نظام قضایی اعتماد و نظام اداری پاسخگو تعریف شده است بنابراین، به لحاظ عملی، ایده حکمرانی خوب حاکی از اهمیت قائل شدن برای دولت ها به عنوان موتور توسعه است.
حکومت از مهمترین ارکان تشکیل دهنده یک کشور است و از این رو یکی از مهمترین مباحث مورد مطالعه در جغرافیای سیاسی جهان به شمار می آید. فرآیند گذار از حکومتهای سنتی به حکومتهای مدرن و ملی بازتابهای جغرافیایی متفاوتی را در پهنه سرزمینی و به تبع آن در زندگی مردم بر جای گذاشته است.
حکومت اسلامی به معنای حکومتی است که تمامی قوانین و مقررات آن بر اساس احکام اسلام تنظیم شده است. حاکم اسلامی باید دارای صفات مثبتی چون عدالت، صداقت و تقوا باشد و نباید مشهور به فساد باشد. همچنین، نقش مردم در حاکمیت و اهداف حکومتی در راستای کمال معنوی و برقراری عدالت است. موضوع حکومت اسلامی از دیرباز مورد توجه اندیشمندان می باشد.
حاکم اسلامی نباید بدعت گذار در دین باشد، به بیت المال چشم داشته باشد و افراد فاسد را به کار بگمارد. حاکم باید در جهاد شجاع باشد و همواره مسلمان و خادم به اسلام بماند. همچنین، از مخالفت با خداوند باید پرهیز کند.
دولتها باید به اهداف انسانی دست یابند و موجب طبقاتی شدن جامعه و تضاد بین دولتمردان و مردم نشوند. انسان به طور فطری پاک و سلیم النفس است و فساد در جامعه ناشی از زور و فشار از سوی ثروتمندان و دولتمردان است. نباید وجود دولت به معنای دخالت در امور فردی و نقض آزادی و استقلال افراد شود. برخی معتقدند به دلیل وجود تجاوزات در جوامع بشری، حکومت قوی ضروری است تا افراد مستبد را تعدیل کند و واقعیتهای روزمره نشان میدهد که آزادی مطلق به افراد نادان میتواند به هرج و مرج و ظلم منجر شود. جهانی بودن هدایت به توحید مستلزم تشکیل حکومت است تا برابر تحقق آرمانهای الهی مقاومت نشود. استمرار اسلام تا روز قیامت نیازمند مهربانی و رعایت حقوق بشری است.
انتهای پیام/