زن ۴۲ساله ای که برای فرار از آزار و اذیت های دامادش به دامان قانون پناه آورده بود، در حالی که اشک ریزان فریاد می زد با چشمانی باز برای ازدواج فرزندانتان تصمیم بگیرید، درباره ماجرای تلخ ازدواج دخترش به کارشناس اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان گفت: ۱۳ساله بودم که پای سفره عقد نشستم و با یکی از فامیل های دور مادرم ازدواج کردم، به همین خاطر هم نتوانستم ادامه تحصیل بدهم و در همان مقطع راهنمایی ترک تحصیل کردم . «اکبر» اگرچه فقط یک کارگر ساده بود اما هیچ وقت به بیکاری عادت نداشت و خودش را به آب و آتش می زد تا شغل مناسبی پیدا کند.
انتهای خبر/