تفنگی که خالی از فشنگ است

صافی - فوتبال ما بدجوری از بی سروسامانی و ناکارایی رنج می برد اما با وجودی که همه ما به این فضای غبار آلود و برزخ عجیب، اشراف کامل داریم ولی سطح توقع و انتظار ما بالاتر از حد استاندارد است.

واقعیت این است که هزینه گزافی از این بابت می پردازیم اما باز هم توقع داریم در عرصه آسیا و دیگر رقابتهای معتبر کاری کنیم کارستان و سر بر آسمان بساییم.

بنا نیست بذر ناامیدی بپاشیم ولی از سوی دیگر نمی توان دست روی دست گذاشت و هیچ نگفت و هیچ ننوشت. شاید همین نگفتن ها و همین ننوشتن ها، ما را از مسیر اصلی دور و ناکارآمدی ها را استتار کرده است.

پس از رهایی از جام ملت های آسیا و تراژدی کی روش، حالا امیدمان را به تیم ملی امید دلخوش کرده ایم اما انگار این تیم آتیه دار نیز همچنان از بی مهری ها می نالد و …؟!!

وقتی «زلاتکو کرانچار» سرمربی تیم امید با کمبود بازیکن در اردوی تیم مواجه می شود تا جایی که قید بازی دوستانه را می زند، چگونه می توانیم به فردای این تیم دل ببندیم و آینده امیدها را بیمه کنیم؟!

بله، درست متوجه شدید. سرمربی تیم امید، بازیکنان مورد نظر را در اختیار نداشت تا آنها را در یک بازی تدارکاتی مورد سنجش قرار دهد و عیار شاگردانش را شناسایی کند.

انصافا، کرانچار و استیلی و … برای بالندگی تیم امیدمان تلاش می کنند و قطعا دوست ندارند که این تیم جوان در مسلخ گرفتار شود اما وقتی در فرایند آماده سازی دستشان کوتاه می ماند، چه نسخه شفابخشی را می توانند تجویز کنند؟

جالب است همانهایی که امروز برای امیدها تره خرد نمی کنند و بازیکنان خود را به اردو نمی فرستند، فردا در صورت عدم راهیابی به المپیک، وااسفایشان به عرش می رسد و تندترین الفاظ و تعابیر را به این و آن نثار می کنند.

آقایان عزیز، با این فرایند آماده سازی نباید چشم انداز امید آفرینی را متصور بود مگر آنکه همگی از خواب خرگوشی بیدار شویم و طوری مهندسی کنیم که جامعه فوتبال رایحه دل انگیز المپیک را حس کند.

…و اما نکته پایانی؛

آیا باز هم با تفنگ خالی از فشنگ به جنگ با رقبا خواهیم رفت یا اینکه با پاشیدن بذر همدلی و حمایت تمام قد از امیدها، به المپیک سلام خواهیم کرد. منتظر می مانیم و دست به دعا بر می داریم تا از شکنندگی ها و روی لبه تیغ رفتن های گذشته پند بگیری.

انتهای پیام/