21:40 1403/04/07

روايتی تلخ از زن ۲۸ ساله ای که ۱۱سال است از شوهر و پدر شوهرش کتک می خورد

صافی نیوز / گزارشي از وضعيت وخيم زن 28ساله اي که 11سال است از شوهر و پدرشوهرش کتک مي خورد.
حوادث، حادثه، تجاوز، دختر

به گزارش صافی به نقل از اعتماد، « ثوبيه»؛ دختري از روستاهاي بانه، هفده‌ساله بود که ازدواج کرد. فکر مي‌کرد خوشبخت مي‌شود. اما پس از ازدواج، جز کتک خوردن، چيزي نصيبش نشد. شوهر و پدرشوهرش او را مي‌زدند. بي‌دليل هم مي‌زدند و او هر بار گمان مي‌کرد آخرين باري است که کتک مي‌خورد و به قهر از خانه مي‌رفت اما هر بار به بهانه‌هاي مختلف مجبور مي‌شد به همان خانه بازگردد .

 يک‌سال پيش، به قدري کتک خورد که کار به اداره آگاهي و شکايت از شوهر کشيد. شوهر تعهد داد ديگر به او صدمه نمي‌زند. اما تعهد، روي کاغذ بود و ذهن شوهر، خالي از تعهد. روز آخري که آزار و شکنجه شوهر و پدرشوهرش شدت گرفت، خانواده‌اش، از روستاي «صدبار»، خود را به روستاي «کشنه» رساندند، بالاي سر جسم بي‌جان او رسيدند در حالي که مرگ در کنار جسمش پرسه مي‌زد… . 

ثوبيه فکري، مانند بسياري از دختران و زناني که رنج را تحمل مي‌کنند، به اميد آمدن ناجي، درد ناشي از رنج را به جان خريد. اما نجات‌دهنده‌اي براي نجات نيامد. تا ۲۵ روز قبل، تا ۷ و ۳۰دقيقه صبح روز پنجشنبه که شوهرش؛ حمزه عبدالله‌پور و پدرشوهرش؛ کريم عبدالله‌پور او را به قصد کشت با کابل زدند. گلوله که از سلاح ته‌پر به دست ثوبيه شليک شد، درد شکنجه را بيشتر کرد و توان جسمش را کمتر. ناگهان پخش زمين شد. خانواده‌اش آمدند. همه فکر مي‌کردند ثوبيه کشته شده است. وقتي او را به بيمارستان رساندند، در کما بود. حالا پس از گذشت بيست و پنج روز از آن روز سياه، «صالح فکري» پدر ثوبيه، در گفت‌وگو با «اعتماد» از سرگذشت دخترش مي‌گويد. 

شروع يک رنج يازده ساله
صالح که نزديک ۶۰ سال دارد، غم بزرگي در صدايش لانه کرده است. کلمات را به سختي تبديل به فارسي مي‌کند: «ثوبيه و عبدالله، از زن اولم هستند. هنوز کودکي را پشت سر نگذاشته بودند که از زن اولم به دليل يک‌سري مشکلات جدا شدم. چند وقت بعد دوباره ازدواج کردم. ثوبيه و عبدالله با زن دومم، باهم زندگي مي‌کرديم. از او هم دو فرزند ديگر دارم.

ثوبيه، شانزده، هفده ساله بود که او را به حمزه دادم. حمزه از اقوام طايفه‌اي ماست. نسبت دور فاميلي هم داريم. فکرش را هم نمي‌کردم که ثوبيه با حمزه ازدواج کند، بدبخت مي‌شود. اما شد. حدود يازده سال از ازدواج‌شان مي‌گذرد. سه فرزند هم دارند که هر سه آنها پسر هستند. حمزه و پدرش کريم، ثوبيه را خيلي اذيت کردند. کتک مي‌زدند. جوري که تمام بدنش جاي شکنجه بود. هر بار من و بزرگان فاميل جمع مي‌شديم تا بين‌شان را بگيريم اما فايده نداشت. حمزه و پدرش کار خودشان را مي‌کردند. کريم، پدرشوهر دخترم، به يکي از فرزندان خودش هم رحم نکرد چه برسد به عروسش.»

جرات اعتراض نداشتند
پدر ثوبيه، از يادآوري گذشته قلبش به درد آمده و کلمات با لحني خشونت‌آميز ادا مي‌شود: «کريم فکر مي‌کند مردسالاري به کتک زدن و اذيت کردن است. اگر کسي کريم را از نزديک ببيند و نشناسد، فکر مي‌کند جواني سي ساله است. اما هفتاد به بالا سن دارد. قدرت بدني‌اش بسيار زياد است. اوايل دهه شصت بود. يکي از فرزندانش که آن زمان ۱۰ سالش بود، با بچه‌هاي اقوام و بستگان‌شان مي‌خواست براي بازي در دل کوه و دشت برود. کريم مخالفت مي‌کند و به او مي‌گويد؛ اگر قدمي ‌ برداري مي‌کشمت. پسر کريم هم بچه بود، نمي‌دانست کشتن يعني چه و باور نمي‌کرد. با بچه‌هاي همسن و سالش راهي دشت شد، براي بازي. ناگهان کريم دنبالش کرد و با اسلحه او را کشت. نه‌تنها هيچ کدام از اعضاي خانواده و فاميل جرات اعتراض نداشتند، بلکه به روي خودشان هم نياوردند.»

صبح روز حادثه چطور سپري شد 
تصوير تلخ پسر ده ساله کريم، جايش را به صورت معصوم ثوبيه در ذهن صالح مي‌دهد: «نبايد ثوبيه را به اين خانواده مي‌دادم. تمام بدن دخترم به خاطر شکنجه حمزه و کريم سياه شده. وقتي به ما زنگ زدند، خودمان را رسانديم به خانه آنها. به من گفتند؛ بيا جسد دخترت را تحويل بگير. با سه، چهار نفر از اقوامم رفتم. بيهوش روي زمين افتاده بود. سريع ثوبيه را به بيمارستان صلاح‌الدين ايوبي در بانه برديم. چند ساعتي در اين بيمارستان بستري بود. خونريزي و شدت جراحات ناشي از شکنجه به قدري زياد بود که از ما خواستند ثوبيه را براي درمان به تبريز منتقل کنيم. تا دخترم را به بيمارستان شهداي تبريز رسانديم، ساعت از دوازده شب هم گذشته بود.»

از مرور خاطره و زجري که دخترش متحمل شده، ذهنش آشفته مي‌شود و نمي‌تواند تاريخ و ساعت‌ها را به درستي به ياد آورد: «بيست و پنج روز پيش بود. نمي‌دانم چندمين روز از مرداد بود. اما پنجشنبه بود. ساعت هفت و نيم صبح.»

پدر ثوبيه با ناراحتي از وضعيت جسماني دخترش در بيمارستان مي‌گويد: «از وقتي دخترم را به بيمارستان رسانديم در کما بود تا سه روز پيش. دکترش به ما تاکيد کرد از روز حادثه چيزي از ثوبيه نپرسيم. در اين بيست و پنج روز نزديک چهارده بار عمل شد. به خاطر گلوله‌اي که به دستش زدند، ۲۹ کيسه خون به بدنش تزريق کردند. دستش ديگر کار نمي‌کند. عصب‌هاي دستش، تاندون‌ها همه از کار افتادند.

يک نقطه سالم در بدن ثوبيه پيدا نمي‌شود. دکتر گفت؛ به خاطر شرايط روحي او فعلا دستش را قطع نمي‌کنيم. ولي اگر وضع دستش وخيم شود مجبور هستيم دستش را قطع کنيم. با کابل به جان دخترم افتادند. خدا شاهد است من نمي‌دانم چرا ثوبيه را کتک مي‌زدند. اين‌بار هم به قصد کشت زدند. مساله ناموسي نبود . ثوبيه گوشي موبايل نداشت. هيچي هيچي نداشت. شکنجه اين پدر و پسر در اين ۱۱ سال تمامي نداشت. مي‌دانم دير شده اما ديگر نمي‌گذارم دخترم به آن خانه برگردد. همه تلاشم را مي‌کنم که طلاق ثوبيه را از حمزه بگيرم.»

صالح مي‌گويد که بعد از اين اتفاق؛ بعد از انتقال ثوبيه به بيمارستان، پليس هم اين پدر و پسر را دستگير کرده اما کريم به قيد وثيقه آزاد شد و حمزه در بانه، در بازداشت است. بعد هم آهي از سر پشيماني، مانند بادي به کلماتش مي‌وزد و کلمات ناپديد مي‌شود.

درست شنيديد، کريم پسرش را کشت 
دهيار بخش «نمشير» بانه، مرد ۷۱ ساله‌اي است که خانواده عبدالله‌پور را خوب مي‌شناسد. مخصوصا کريم را. او از رفتار و اخلاق کريم مي‌گويد: «درست شنيديد. بله، اوايل دهه شصت بود که کريم يکي از پسرانش را که فقط ۱۰ سال داشت بي‌دليل و بي‌منطق مي‌کشد. درست نمي‌دانم اسلحه‌اي که براي کشتن پسرش استفاده کرد، کلاشينکف بود يا همين ته‌پر. بعد از اين اتفاق دردناک هم اعضاي خانواده‌اش بيشتر از هر زمان از کريم مي‌ترسيدند.

همسرش از همان اول ازدواجش با کريم، کتک خورده تا الان. يک بار سرش را شکست. يک بار دستش را. يک بار پايش را. خلاصه همسرش هم از دست کريم در امان نيست. وقتي هم ثوبيه را براي حمزه گرفتند، دو نفر شدند. خودش و پسرش حمزه. هر دو به بهانه‌هاي مختلف به جان ثوبيه مي‌افتادند و او را مي‌زدند. اين دختر نه‌تنها هيچ خطايي نکرده بلکه مظلومانه کتک مي‌خورد.»

انتهای پیام/

سردبیر
سردبیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لیست تغییرات و بروز رسانی ها
1403
31 اردیبهشت
نسخه 1.2
  1. بهبود صفحه نمایش خبر
  2. اضافه شدن خبرهای مرتبط
  3. اضافه شدن خبرهای پیشنهادی
23 اردیبهشت
نسخه 1.1
  1. اضافه شدن پخش شبکه های تلویزیونی و رادیویی
  2. بهبود سرعت سایت
  3. بهبود پنل خبرنگاران
22 اردیبهشت
نسخه 1
  1. طراحی و پیاده سازی صفحات سایت شامل: صفحه اصلی، صفحه مشاهده خبر، صفحه آرشیو مطالب، صفحه آرشیو هشتک ها، صفحه اخبار تصویری، صفحه آرشیو اخبار تصویری
  2. طراحی و پیاده سازی هدر و فوتر سایت
  3. راه اندازی بخش امنیت سایت