ایمان و علم به یکدیگر نیاز دارند و وجود یکی در وجود دیگری نهفته است

صافی نیوز / ایمان در جستجوی دانش تاثیر گذار است. از آنجا که ایمان به سوی دانش یا ممکن است به گونه ای متفاوت بیان شود, ایمان به دنبال درک قابل پذیرش است. ظهور علم صرفاً پاسخی جدید به پوزیتیویسم مدرنیستی نیست.

سیدعمران طباطبایی – ایمان در جستجوی دانش تاثیر گذار است. از آنجا که ایمان به سوی دانش یا ممکن است به گونه ای متفاوت بیان شود, ایمان به دنبال درک قابل پذیرش است. ظهور علم صرفاً پاسخی جدید به پوزیتیویسم مدرنیستی نیست. بلکه این یک عمل تاریخی و یک ضرورت زندگی در دنیای سقوط کرده است. برخی محققین معتقدند بدون گناه, علم کاملاً غیر ضروری خواهد بود.

علم، بین اجزای سه ‌گانه موضوع، حمل و نسبیت، پیوند مستحکم و غیر قابل زوال بسته و عالم، تصدق به آن و یقین به وجود این رابطه پیدا می کند. ایمان پیوندی بین نفس انسان و عقل برقرار می ‌کند و با تغییر شناخت دگرگون می‌ شود.

علم، ایمان و عمل سه حلقه به‌ هم ‌پیوسته از یک زنجیره ‌بوده که فقدان هر کدام تاثیر منفی در تحقق اثر دیگری را موجب ‌شده و در عین حال هر یک از این‌ ها برای رساندن شخص به آخرین نقطه‌ های کمال، به دیگری وابسته است.

هیچ شکافی در آگاهی بین دین و دانش وجود نخواهد داشت, جدا از عمل گسیخته انکار کتب آسمانی در خود محوری تبدیل شدن به خدا در شناخت خوب و بد. آسیب رساندن بشر به دیگران برای شناخت واقعیات دیگر با شناخت خدا همزمان نمی شود. به همین دلیل, اکثر دانشمندان استدلال هایی قوی برای ضرورت ایمان به انجام علم، ارائه می دهند.

با توجه به ظهور علم در تاریخ جهان, این ادعا مطرح می گردد که پرچم حقیقت در دنیای بی اعتقادی و خرافات کاشته شده است. در مقابل این پس زمینه, تقوا در حرکت بی نظیر خود در جهان, حقیقت دین را عرضه کرد. در حالی که ایمان واقعی به دلیل موهبت و مهربانی که ارائه می دهد در کنار وجود مشکلات در زندگی، احیا شده و به طور متمایزی جذاب می باشد. اندیشمندان این نکته قابل توجه را مطرح می کنند که ایمان به معبود هستی، دقیقاً به این دلیل، دین لطف است که تعهد به حقیقت دارد.

اگر خدای یگانه حقیقت است و وحی او در کتب آسمانی نمایان گشته، این خود، پرده برداری از حقیقت است. پس تمام آنچه خدا انجام می دهد و می گوید حقیقت است. تقوا نه تنها به دنبال پرده برداری از حقیقت است بلکه به دنبال این ادعا است که خدا همه حقایق را تعریف می کند زیرا خدا حقیقت و نویسنده جوهرها است. بنابراین به وسیله ایمان قوی، هر کس که به طور باورمندانه ای کتب آسمانی را در دست بگیرد از طریق حقیقت قطعاً دوباره متولد خواهد شد.

ایمان در حقیقت در علم و علم در حقیقت ایمان نهفته است.

اندیشمندان به این موضوع برخورد کرده اند که ایمان از دانش بالاتر بوده و به ویژه مطالعات مذهبی، علوم طبیعی، و علوم انسانی از آن سود می برد. سپس بر این نکته متمرکز شدند که چگونه این رویکرد به حقیقت، فرهنگ خرافه گرایی را در دنیای کنونی درهم شکسته است.

قضایای علمی همیشه به یک صورت نیستند بلکه آنها را می ‌توان به صورت‌ های متعددی دسته بندی کرد. برخی قضایای علمی در زمره علوم انسان‌ ساز و الهی که مؤثر در کمال معنوی بشرند جای ‌گرفته و برخی دیگر در جرگه علوم بشری که صرفاً به جهت گذران زندگی فردی و اجتماعی بشر تدوین شده‌ اند قرار دارند.

دانشمندان مطمئن هستند ایمان، فلسفه واقعی است و افراد با تقوا، فیلسوفان واقعی هستند. آن ها واقعیت را در حقیقت دانسته و می دانند که خدا کیست و اکنون، مجهز به دانش، بینش متفاوت و بهتری نسبت به ماهیت جهان، طبیعت و تاریخ دارند. وسوسه پژوهشگران در طول تاریخ همواره جدا کردن ایمان از عقل یا ترکیب آن ها به شیوه ای همزمان بوده است. این تنش دیرینه میان پرستش در جهان، بت پرستی فرهنگ و تحقیر فرهنگ، روشن گری و خداپرستی است. با وجود این کش مکش همیشگی، محققان استدلال می کنند که حکمت روشنی ای پدید آمده که آن را در ایمان و علم و در سراسر پیکره گسترده تر خود ترویج می کند. نه رد کلی و نه پذیرش بینش مشرکان. تلاش برای جلوگیری از هر یک از این دو خطا کاملاً ادامه دار است و این بینش عمومی را منعکس می کند که حقیقت با انسجام قدرت و عقل در چارچوب ایمان شناخته می شود. زیرا علم تنها اندکی می تواند درباره ایمان تدریس کند.

راه رسیدن به حقیقت را فردی که اعتقاد به انسانیت ندارد نمی داند زیرا انسانیت در ایمان واقعی نهفته است.

آنکه تقوای مطهر ندارد راهش را نمی شناسد و در نتیجه به بن بست می رود.

به طور قطع قدرت و عقل، گاهی دوگانه دانسته می شود.

ایمان هدیه خداوند لازم برای همه دانش ها و برای همه علوم است.

ضرورت ارزشمند علم منجر می شود به منطق ضرورت ایمان که به امکان معرفت مربوط می شود.

ایمان به سوی معرفت تلاش کرده و وسیله ای برای شناخت آن است. در علوم متعارف ذکر شده که کل جامعه بشری بر پایه ایمان بنا شده و برای بقا بهتر است از ایمان پیروی کنند. این امر به طور خاص در رابطه با علمی که دانش خدا را به عنوان محتوایی، بررسی و قبول دارد، صدق می کند.

به همین دلیل، قاعده کلی در کلام پیامبر (ص) آمده است: اگر ایمان نیاوری، درکی نداری.

کتب آسمانی حقیقت خدا را به درستی نمایان داشته اما بشر آن را درک نمی کند و تنها با ایمان قادر به درک آن هست. بنابراین ایمان و علم در روابطی گوناگون، در کنار یکدیگر قرار می گیرند.

دانش، میوه و مزد ایمان است.

در حالی که ایمان برای الهیات به عنوان علم حیاتی است، ایمان حتی در علوم منظمی مانند تاریخ که حقایق آن وابسته به اعتقاد به شهادت انسان است، یک نیاز است، که در این صورت حوزه ای از دانش است که به طور منطقی آن را مستثنی می کند. تمام ادعاهای دانش به عزم فلسفی ماهیت دانش بستگی دارد.

خود آگاهی معرفت شناختی، برای علم متفکر لازم است، اما حتی ممکن نیست که معرفت شناسی را بدون متافیزیک و فلسفه فراهم آورد. در حالی که ایمان راسخ بر این فرض استوار است که همه معرفت ها چیزی جز تعیین ادراک حسی نیستند اما نمی تواند توجیهی برای قابل اعتماد بودن حواس و عینیت جهان قابل ادراک فراهم آورد. وقتی انسان صادقانه با آن ها روبه رو می شود، می تواند به سمت نوعی شکاکیت یا به سمت یک موضع ایمانی سوق داده شود که همه دانش، با اعتماد به چیزی که علم نمی تواند آن را اثبات کند، پیش می رود.

ادراک، عینیت، امکان خود دانش، در ایمان ضرورتی به وجود آورده که مقدم بر علم است زیرا جهان، از طریق آگاهی کشف می شود، نه به خودی خود. انسان هرگز نمی تواند نگاه خدا را در نظر بگیرد و این پدیده را جدا از آگاهی شخصی درک کند.

ایمان به خودی خود یک فعالیت عقلی، یک عمل متفکرانه با رضایت، یک عمل فروتنی است.

همه انواع مفروضات متافیزیکی در عمل بررسی علمی، صورت می گیرند: مفاهیمی مانند شی، اموال، علت، اثر، قانون، شرایط، زمان، فضا، حقیقت، دروغ و غیره علی رغم نامرئی بودن به عنوان واقعیت فرض می شوند. بنابراین، ایمان برای حفظ عینیت لازم است. ایمان در عقل شکل می گیرد.

ایمان به عمیق ترین زمینه حقیقت پی خواهد برد.

به همین دلیل مناسب است که بگوییم ایمان راسخ، هم ملکه و هم خادم علوم است. به عنوان ملکه، نقشه زمینی را ارائه می دهد که در آن علوم می توانند آزادانه حرکت کنند. با این حال، در عین حال، مرزها برای حفاظت از آزادی علوم دیگر در برابر نفوذ بیش از حد ایمان کاملا در نظر گرفته شده اند.

ایمان می تواند به سو استفاده از قدرت پی ببرد و در نقاط مختلفی از تاریخ آنرا بازگو کند. همین موضوع در مورد سایر علوم نیز صادق است.

ایمان از علوم هم عصر خود کوتاه نمی آید که دست آوردهای متمایز خود را بیش از حد تخمین می زنند و تلاش می کنند پاسخی ارائه دهند که برای آن واجد شرایط نیستند. چه به طور ضمنی و چه به طور صریح، این گسترش بیش از حد، علوم متمایزی را در رقابت قرار می دهد.

انتهای پیام/