بررسی علم از نگاه محققان و بصورت مفهوم عامه در ادبیات

صافی نیوز / علم یا دانش، آگاهی از حقایق، آشنایی با افراد و موقعیت ها یا مهارت عملی است.

سیدعمران طباطبایی – شناخت حقایق، که دانش یا علم نیز نامیده می‌شود، اغلب به‌ عنوان باور واقعی مشخص می ‌شود که به واسطه توجیه از نظر یا حدس ‌ها متمایز است. در حالی که بین فیلسوفان توافق گسترده ای وجود دارد که دانش شکلی از باور واقعی است. بسیاری از مناقشات علم بر توجیه متمرکز هستند. چگونگی درک توجیه علم، اینکه آیا اصلاً به آن نیاز است یا خیر، و آیا چیز دیگری غیر از آن مورد نیاز است یا خیر تفکر دانشمندان بخود جلب کرده است. این مناقشات هر سال نسبت به سال قبل به دلیل یک سری آزمایش‌ های فکری که تعاریف جایگزین را بر انگیخته اند، تشدید می شود.

علم یکی از ارکان بلاغت محسوب ‌شده و اصول و قواعدی را آموزش می‌ دهد که می ‌توان با آنها لفظ را مطابق با مقتضای حال به کار برد. اموری هم چون تقدیم، تأخیر، حذف یا ذکر هر یک از ارکان جمله و نیز ایجاز، اطناب، فصل و وصل کلام به هم، مباحث علم را تشکیل می ‌دهند.

مقتضای حال، رکن اساسی علم است چرا که موقعیت مخاطب نقش فراوانی در شکل دهی به جمله داده و گوینده و نویسنده باید کلام خود را به نوعی شکل دهد که مخاطب، هم آن را به خوبی بفهمد و هم آزرده نشود و این وظیفه و معانی علم است.
مراد از معانی در علم معانی، معانی ثانویه است یعنی اغراضی که متکلم دارد و به خاطر همان اغراض، اسلوب خاصی به کلام خود می‌ دهد.

پانویس، ویرایش علم در معانی، پرش در اصطلاح ناوبری، پرش به جستجو علم در معانی، علم به اصول و قواعدی است که به یاری آنها کیفیت مطابقت کلام، با مقتضای حال و مقام شناخته می شود. موضوع آن الفاظی است که رساننده مقصود، متکلم باشد و فایده آن، آگهی بر اسرار بلاغت است در نظم و نثر.

علم معانی، دانشی است که با آن، شناخت حالات گوناگون کلام برای هماهنگ شدن با حال شنونده یا مخاطب میسّر می‌ گردد و گوینده سخندان بلیغ، سخنش را به میزان آگاهی شنونده و برابر با اندیشه مخاطب و اندازه شوق او یا عدم اشتیاقش ادا کرده و مقصودی خاص را منظور دارد.

علم معانی معمولاً در کنار علم بیان به صورت علم معانی و بیان تعبیر می شود و یکی از فنون بلاغت است. دانشمندان، علم معانی را نحو انشائی نیز می‌ خوانند.

آنچه موجب شد تا دانشمندان ادیب به این دانش توجه نمایند، همه برای کشف شیوایی و فصاحت کلام کتاب مسلمانان بوده است.

در علم از چند مبحث اساسی که هر یک منقسم به اقسامی می شود بحث می کنند زیرا کلام یا خبری است و یا انشائی. بحث در اسناد و تحقیق در مسندالیه و متعلقات آن پیش می آید. اسناد ممکن است به نحو قصر یا حصر صورت پذیرفته و جمله های خبری و انشائی که در کنار یکدیگر قرار گیرند، می توانند به هم معطوف گردند و یا به نحو انفصال از یکدیگر آورده شوند و همچنین می توان معنی مقصود از علم را در کمترین کلمات ایجاز یا در کلمات بسیار اطناب یا در کلماتی که مساوی معنی باشد بصورت مساوات آورد.

چکیده ای که با تجارب روحی و ضمیر ناخودآگاه، زبان و ادبیات، دین و تجارب مذهبی، اجتماع و شطحیات به دلیل پیوند گسترده جوی، معنایی از شرایط فرهنگی دارد در مواجهه با تفسیر، اغلب پیچیده و گاه بی معنا قلمداد میشود. حال آن که در جستوی جمالت شطحی، به طور طبیعی، نیازمند علم در معانی و کشف معنای ثانویه جمالت علم می باشیم. اینکه دقیقاً بتوان به معنای اصلی علم پی برد سخت است البته در ادبیات، معنای قطعی علم وجود ندارد بلکه نیّت حقیقی برای یک شطّاح دست یافتنی، انتظار ناممکنی به نظر میرسد همچنان که از نگاه هرمونتیکی، معنای علم، بصورت واحد و الیتغیری وجود ندارد.

هاله ای از معنای علم وجود دارد که متن ادبی را هنرمندانه میکند اما علم در معانی با شیوه های ادبی و نظام مند، ابهام ها و پیچیدگیهای یک شطح را میگشاید و معنای درونی و نزدیک به حقیقت نیز جمالت را بر همین اساس در جهت مطابقت با کالم با در نظر گرفتن مقتضای حال تفسیر میکند.

اندیشمندان معتقدند نوشته های نظری، علم حاضر را بسط خواهد داد و آن را کشف میکند. مسلماً معانی ثانوی جمالت، بر اساس شرایط، حالات و مقتضیات است که به وجود آمده و علم در معانی واژه ها شطح، علم در معانی، معانی ثانوی جمالت، هرمونتیک کلید و مقدمه خواهد بود.

شطح در علم در لغت به معنی حرکت شدید علم است. در اصطالح محققین، عبارتی پارادکسیکال است که یک جنبه از جوانب مختلف فوالدی، گویا، نخستین، رک، گوهرین، جمع اجتماع نقیضین در آن، مخالفت با ظواهر دینی یا اعتقادی است.

برای بار اول در طبقه اشراف از این اصطالح استفاده کرده اند امّا در پیشینه علم، معنا و اصطلاح آن را باید در کتب آسمانی جستجو کرد. چنان که شطحیّات کتب مسلمانان، شطحیّات انبیاء و اولیاء، مقدّم بر شطحیّات آموزه های ادیان و مذاهب و بزرگان معنوی دیگر است.

در عرفای اسلامی معنای ثانوی علم در بحث جمالت میتواند درباره متون غیر ادبی نیز مطرح شده و مختص متون ادبی نیست. هر متنی که با هنر ارتباط دارد، با علم معانی تفسیر پذیر است. ریشه های این نوع مباحث، در تفسیر متون دینی مربوط به ادیان و فرقه های مختلف، همچنین در ادبیّات به وفور وجود دارد. یکی از آشکارترین کاربردهای آن، در فقه اسلامی و علم اصول است که با اصطلاح منطقی، نمادین و اسطوره های پی گرفتنی در ارتباط است. بنابراین شطحیّات در علم، حتّی اگر از دیدگاه ادبی به معنای پنهان در از آن یاد شود لفظ و مفهوم آن بدرستی بررسی نشده و همچنان میتواند در قلمروی علم در معانی طرح و بررسی شود.

امّا بر اساس نظریه های اندیشمندان درباره جمالت ادبی علم، که همه انواع آن را چه از نوع خبری، چه از نوع انشایی جزو جمالت انشایی میدانند.

نتیجه یک متن ادبی، باید تأثیر گذاری در نفس مخاطب و تغییر حالات روحی و فکری و عاطفی او در علم باشد.

تأثیرگذاری اثر ادبی، گاه بنا به مقتضای حال مخاطب، دستخوش تغییرات و نوساناتی میشود. این نکته یکی از اساسی ترین دلایل برداشتهای متعدّد و متفاوت از یک متن است. نقش علم بیان در گستردگی معانی جمالت نیز بسیار مهم است. در تشبیه و استعاره یا ذکر نشدن وجه شبه، نماد، رمز وجه شبه های متعدّد یا مرکّب، نبود نشانه های تأنیث یا تذکیر، استعاره های بدون قرینه صارفه ای در علم وجود ندارد و این شبکه ای از معانی است. معانی چندگانه ای را در اثر ادبی میگنجاند که گاه مخاطب باید بپذیرد که معنای برگزیده در فهم علمی متن دخالت دارد.

علم در معانی محدوده ای به وسعت معانی ثانوی جمالت، انواع ایهام، نماد، استعاره و رمز، تشبیه و وجه شبه را شامل شده و بهتر است آنرا به لغت، هرمونتیکی بنامیم چرا که مناسبتر است.

بلد بودن فن با علم در لغت یکی است.

محققان اعتقاد دارند که اگر بخش لغت را که مربوط به علم در معانی میشود از علم فاصله بندازیم قطعاً معانی متعددی را بر متن حمل کرده است که برداشت های متعدد طبیعی ترین نتیجه آن است. این نگرش، با تکیه بر بنیادهای سنتی، ارائه های جدید و در عین حال قانع کننده در برابر شطحیات علم و سایر متون میتواند در نظر گرفته شود.

بر اساس همین نوع تحلیل، همزمان با پیدایش ادبیّات جدید در جهان، زبان شاعرانه توانست علم را نسبت به زبان معمولی به دو دسته آنی و خام تقسیم کند که در آن دسته آنی مدیون دسته خام است.

یعنی اینکه دانشمندان در گذشته توانستند عضی اختراعات را کشف و اجرا کنند که امروزه بدرد جوامع خورده و می توان ازین اختراعات، اختراعات جدید را کشف کرد.

همان گونه که دانشمندان نیز برای تأکید در تفاوتهای معنایی در بخشهای مختلف علم، تمایز زبان ادبی و زبان عادی را در مباحث خود گنجانده اند که از استفاده روزمره آن جدا بوده است. با ارتباط روشنی که میتوان بین علم معانی و هرمونتیک یافت ذکر یک نکته همچنان ضروری است که رسالت علم در معانی و تمرکز بر آن، حتّی گاهی ممکن است به وسیله قرینه های غیر لفظی بکار برده شود که در هر دو، تفسیر متن بر اساس زبان و تمرکز در زبان مطرح است.

این قرینه ها در رساندن معنای ثانوی جمالت علم، نقش مهم و مفیدی داشته و بخشی از زبان متن، مفهومی را ایجاد می نماید. در هر صورت، درباره شطحیات علم، همیشه آن قرینه مفهومی و شرایط ویژه را باید در نظر داشت که یک متن عرفانی ذوقی و حتی گاه مدرسی، هر لحظه ممکن است وارد تجربه ای فرا طبیعی شده که یک سمت آن انسان و سوی دیگر آن، هر گونه عالم غیر مادی، از ملکوت تا جبروت است. شطح و علم معانی در زیر جبّه علم، جز حق بارزترین دشواری متون شطحی، تطابق نداشتن معنای اوّلیه با زیر ساخت های عقلانی و گاه وحیانی است.

امّا دلایل و شواهد تاریخی و ادبی درباره علم چنان است که مخاطب را قانع میکند که به وسعت فکری و روحی پی برده و آنرا توجیه کند.

شطحیّات علم معانی ثانویه علم را باید کشف کند.

با محال بودن فرض علم بر اساس عقل و منطق، باید آنرا قطعی تلقّی کنیم.

یکی از آموزه های علم، دوری از امور لغو و بیهوده است.

برخی از دانشمندان در بحث کاربرد، دانش را نماد علم همراه با معرفت شناسی شناخته اند.

طرح کلی، دسته بندی علم در فهرست مطالب، نشان می دهد مفاهیم، دامنه ها، زمینه های مرتبطی را با معرفت شناسان مرتبط کرده اند.

انتهای پیام/