مسعود امین ناجی – من انسان فشار سنگینی را روی قلبم احساس میکنم وقتی میبینم فردی تا کمر در سطل زباله خم شده و لابلای زباله میگردد تا شاید چیز بدردبخوری برای گرداندن چرخ زندگیش بدست آورد؛ چراکه خود را در یافتن شغلی متعارف مستاصل میبیند.
طی چند سال اخیر با مشکل شدن زندگی، به تعداد زباله گردان کشور اضافه شده که بخشی از این افراد را جوانان تشکیل میدهند که پاک کردن این زشتی از سیمای کشورمان فوق العاده ضروری و حیثیتی است.
زباله گردی پدیدهای است که در تمام دنیا خصوصاً کشورهای در حال توسعه به چشم میخورد، ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست و در تمام نقاط ایران چه مناطق خوشنشین و چه فقیرنشین شاهد چنین پدیدهای هستیم.
این پدیده یکی از پدیده های پرخطر بوده که همیشه باعث انتقال انواع بیماری پوستی، عفونتی، ویروسی و نظیر آن میشود که در این ایام با وجود زبالههای آلوده این کار زنگ خطری برای این افراد است که این زنگ به صدا در آمده است.زباله گردی علاوه بر شیوع انواع بیماری اثرات منفی دیگری از جمله رها شدن زبالهها روی زمین، ایجاد ترافیک و همچنین باعث دادن جلوه بدی به شهر می شود.
اما شرائط اقتصادی، عامل رونق زبالهگردی در کشور است که در گذشته نزدیک وجود زباله گرد، بدلیل کم بودن نفرات در این پدیده خیلی به چشم نمیآمد و قابل توجه نبود و نظرات را به خود جلب نمیکرد و حساسیتی را برنمیانگیخت. چون غالب زباله گردها را افراد معتاد تشکیل میدادند، اما طی چند سال اخیر آنچنان کثرت زباله گردان ها زیاد شده که نظر عموم مردم را به خود جلب میکند. که باعث تاثر و تاسف زیاد و تبدیل به عقده روی گلوی انسان میشود که میبینی یک جوان کم سن و سال تا کمر خود را داخل سطل زبالهها خم کرده و لابلای زبالههای آلوده در جستجوی چیزهایی برای فروش است تا قادر باشد زندگی خود را روی حداقلهای قابل تصور اداره کند.
او بدلیل نیاز شدیدش به تغذیه خود و خانوادهاش دست به این کار میزند، تا شرافت خود در مقابل وسوسههای فریب دهنده برای پول درآوردن به هر بهانه و بهائی حفظ و صیانت کند.
وقتی پای صحبت این افراد جوان و تا حدی میانسال مینشینی، آنها را سرشار از فهم بالا و کریم النفس مییابی. از یکی از زباله جمع کن ها سئوال کردم که آیا از این کار خجالت نمیکشی؟؛ که. میگوید: ” چرا ابتدا خیلی خجالت میکشیدم. تا چند ماه، شبها بدور از نگاه مردم این کار را انجام میدادم، بتدریج با افزودن ساعات کار، ناچار روزها در ساعات خلوت این کار را ادامه میدادم و الآن که دو سالی از آن روزها میگذرد، این کار برایم عادی شده و هیچ خجالت نمیکشم چون معتقدم آن کسی باید خجالت بکشد که کار خلاف انجام میدهد.این جوان در بیان علل روی آوردن به زباله گردی اظهار میدارد: “ممکن است باور نکنید، دیپلم و برقکار هستم. با تعطیلی ساخت و سازها، هرچه تلاش کردم نتوانستم کاری پیدا تا درآمدی داشته باشم من از خانواده ضعیف و بدون حامی مالی هستم. خیلی فکر کردم، دیدم تنها کاری که نیاز به سرمایه ندارد و میتواند تا حدی مشکلم را کم کند، جستجو در میان زبالههاست. خیلی با خودم کلنجار رفتم. هنوز هم از پدر و مادرم و خواهران و برادرانم خجالت میکشم اما چه کار میشود کرد .البته همیشه خدا را شکر میکنم که چنین خانواده ای دارم که اینهمه فهمیده هستند با وجود اینکه میدانند چه میکنم، اما به رویم نمیآورند تا من خجالت نکشم.کار، شرافت انسان است
دو نفر را که گاری کوچک را حمل میکردند و از زبالهها بعضی اشیا را جدا کرده و برمیداشتند را دیدم ، به هر سختی که شد توانستم مصاحبه ای انجام دهم و به یکی از این دو نفر، که از سن و قد بلندتری نسبت به فرد دیگر برخوردار است، گفت گو را آغاز کردم که او گفت به دلیل نداشتن سرمایه و پشتوانه، زود جذب بازار کار شدم. پدرم در تصادفی فوت کرد و خیلی زود ناچار به ترک تحصیل و قبول مسئولیت مادر و خواهر و برادرانم شدم. به آرماتوربندی روی آوردم. کارم خوب بود.
راضی بودم. کار همیشه بود. تا اینکه پنج سال قبل کار ساخت و ساز تقریبا تعطیل شد و نتوانستم چند ماه بیکاری و بی پولی را تحمل کنم، چون خرج و مخارج خانواده بعهده من بود. چاره ای نداشتم جز اینکه به زباله گردی روی بیاورم.
کار را با خجالت و سختی شروع کردم. خدا را شکرگزارم. درآمدش کم است و نیازهای زندگی را تامین نمیکند، ولی خلاصه برای یک زندگی عزتمندانه باید تلاش کرد.این جوان که انگار سواد هم داشته باشد اضافه کرد مردم کارمان را با دید تحقیرآمیز مینگرند. البته من به مردم حق میدهم، اما واقعاً ماها خیلیهایمان معتاد و ولگرد نیستیم.
ما چیزهایی که لابلای زبالهها قابل بازیابی و قابل استفاده هستند را جدا میکنیم که از این زبالهها، در کشورهای پیشرفته به “طلای کثیف” یاد میکنند، که از آنها استفاده بهینه میکنند که در کشورمان لازم است فرهنگسازی شود تا در مبدا تولید زباله، یعنی از خانه و محل تولید زباله جداسازیها انجام شود تا اینگونه زبالهها که میتوانند سرمایه ملی تلقی شوند، مشکل آفرین نباشند آن چنان که در حال حاضر برای کشورمان بخصوص استانهای شمالی و در رأس آنها در مازندران این چالش بحران آفرین شده است.
فرد دیگر همکار این فرد که حتی حاظر نشد خود را معرفی کند گفت ما جوانان زبالهگرد قربانی سیاستهای غلط هستیم چون بین ما زبالهگردها، جوانان آدمهایی هستند که حقشان نیست کارشان زبالهگردی باشد. آنها دارای هوش و استعدادهای خوبی هستند که اگر وضعیت اقتصادی و خانوادگی خوبی میداشتند میتوانستند عناصر تاثیرگزاری برای کشور باشند، اما ضعف شدید اقتصادی و فرهنگی آنها را ناگزیر به این کار کرده است.
وی با مهم دانستن تاثیراقتصادی کارشان ، اظهار داشت: از آنجایی که طی سالهای اخیر کار زبالهگردی در سطح گسترده کشوری مطرح شده، چندان هنوز نظر کارشناسان و پژوهشگران را به خود جلب نکرد تا تحقیق کنند خروجی تلاشهای زبالهگردها چقدر در حوزه اقتصادی برای کشور آورده بهمراه میآورد، ضمن اینکه فرصت شغلی نیز فراهم کرده است.
ارزش معنوی کار ما، کمک به طببعت و محیط زیست است. ما با جداسازی برخی آلایندهها، علاوه بر اینکه ثروت جدیدی برای کشور بوجود میآوریم، مانع آلودگیهای پایدار میشویم، زیرا وجود این اجسام در طبیعت، هم صدها سال طول خواهد کشید تا تجزیه شوند و خاک را آلوده کرده و خواص خاک را برای رویش از بین میبرند. حتما میدانید که در طبیعت برای تولید یک گرم خاک میگویند ۳۶۰ سال زمان باید صرف شود.
یکی از این زباله گردهای فهیم و شرافتمند، مسعود21 ساله که برای امرار و معاش و تأمین مایحتاج خانواده 5 نفره خود زباله گردی میکرد. میگوید: از خطرات این کار و بیماریهای مرتبط با آن آگاهم، ولی برای امرار و معاش خانوادهام مجبور به انجام این کار هستم، همیشه دستانم به خاطر فروبردن در زبالهها دچار زخم و عفونت میشود.
او با بیان اینکه زباله گردها باعث انتقال بیماری های هپاتیت B، هپاتیت C و HIV و همچنین به تازگی کرونا در کنار سایر بیماری های پوستی و عفونی می شوند، افزود: این را هم میدانم که زباله گردها از شمالیترین نقطه شهر به جنوبیترین نقطه در حال تردد بوده و ویروس را به تمام نقاط شهر منتشر میکنند که یکی از کانونهای انتشار ویروس کرونا میتواند همین زباله گردها باشند، اما شما فکر میکنید با همه این توصیفات، چرا امثال بندن به این کار دست میزنیم، خدا شاهد است بهخاطر ناچاری و لزوم حفظ آبروی خود و خانواده است که با همه این عیوب ناگزیر میشویم دست توی زبالههای مردم ببریم تا شرافتمان حفظ شود.
مددکاران اجتماعی، زبالهگردی را نشانه آسیب اجتماعی ناشی از شرائط غیرطبیعی اقتصادی میداند و میگوید: ممکن است در هر کشوری عدهای به زبالهگردی روی آورند که از تیپهای مختلف اجتماعی باشند و اغلب این افراد را آنانی تشکیل میدهند که محصول آسیبهای اجتماعی و اعتیاد هستند، لیکن وقتی شمار زبالهگردان روبه افزایش میگذارد و تنوع قشری مییابد، باید روی علل این اتفاق ناخجسته مطالعه دقیق و چارهجویی مناسب بعمل آورد.
نکته کوتاهی که در این کوتاه سخن بگنجد این است که جلوگیری از کار زباله گردها در کشور تقریباً کاری نشدنی است و با جمعآوری تعدادی از آنها دوباره شاهد افراد جدید در این پدیده خواهیم بود، لذا میتوان با اهمیت دادن به این قشر از آسیبهایی که به جامعه وارد میکند، بکاهیم.
انتهای پیام/