برخی زنان پذیرش بیشتری دارند و خودشان را با شرایط مطابقت میدهند. زندگی عادی را دارند و چیزهایی را جایگزین این «نیستی» میکنند ولی به این معنی نیست که آسیبی نمیبینند.
زنان نابارور با هجومی از اختلالات روحی روبهرو هستند که اضطراب و افسردگی شایعترین آنها به شمار میروند. نازایی باعث بروز احساس نقص و شرم همیشگی میشود که زمینهساز بروز افسردگی است. احساس اندوه و غم، خشم، گاهی درماندگی، احساس گناه، ناامیدی، استرس، کاهش شدید عزت نفس، احساس وجود نقص جسمی، سرزنش خود، اختلال در کارکرد جنسی و کیفیت زناشویی تنها بخشی از آسیبهای روحی این زنان است.
ماجرا به همینجا ختم نمیشود زیرا ناتوانی در آوردن فرزند میتواند زوجها را درگیر مشاجرههایی دائمی کند که گاه به طلاق ختم میشود. اگر هم به دلایلی طلاق رسمی نباشد، وقوع طلاق عاطفی را نیز ممکن است به همراه داشته باشد.
نازایی در بیشتر موارد، زنان را از زندگی اجتماعی دور میکند. سؤالهای مداوم دیگران درباره علت ناباروری، زنان را گوشهگیر میکند و انزوای اجتماعی یا ناکارآمدی در وظایف و نقشهای بیرونی را به دنبال میآورد. ناخودآگاه از زندگی جمعی فاصله میگیرند زیرا نگاههای دیگران را پر از سرزنش میدانند و این فاصله و رنج تنهایی هم افسردگیآور است.
نه توانایی بارور شدن در اختیار فرد است، نه ناباروری. رفتارهای بدون قضاوت اطرافیان میتواند این زنان را به زندگی عادی امیدوارتر کند. تنها روش درمان کمک به فرار از افتادن در دام اختلالات روحی است. قبل از اینکه در دام افسردگی و یأس بیفتید، برای خود چارهجویی کنید.
قرار نیست دیگری برای شما نسخه بپیچد. کاری هم به جملات انگیزشی و گاه بیدلیل خوشبینانه کتابهای روانشناسی بازاری و شبکههای اجتماعی و اینستاگرام نداریم. اگر احساسات تلخ بالا را تجربه کردهاید، بیش از هر اقدامی به مراجعه به مشاور نیاز دارید. متخصصی باید روبهروی شما بنشیند، صدای دردهای درون شما را بشنود و کمک کند از غمها و ناامیدیهای درونتان رها شوید. وقتی حال درونتان را تغییر بدهید، کمبود فرزند در بخشی از وجودتان باقی خواهدماند اما نه به معنی نقص وجود شما. به این پذیرش خواهید رسید که همه ما در زندگی یک یا چند نقص و کمبود را تجربه میکنیم و این لازمه زیستن است.
انتهای خبر/