تهران – ایرنا پلاس – «آرام باشید دارم صحبت میکنم … آرام باشید … شمایی که با این چماقداران نیستید، از آنها فاصله بگیرید تا من از مردم بخواهم به حساب آنها رسیدگی کنند.» اینها جملات آشنایی است که بارها در سالگرد ۱۴ اسفند از تلویزیون پخش شدهاست.
ابوالحسن بنیصدر که سخنران مراسم بزرگداشت محمد مصدق؛ در ۱۴ اسفند ۵۹ در دانشگاه تهران بود، این مراسم را تبدیل به میتینگ سیاسی کرد. شکست بنیصدر و ائتلاف وی در به کرسی نشاندن گزینه خود بهعنوان نخستوزیر کابینه، سطح تعارضات و چالشهای داخلی بین رهبران سیاسی کشور را افزایش داد. ابوالحسن بنیصدر با خواندن برخی اسامی و انتصاب افرادی که به تعبیر وی در پی ایجاد آشوب و تنزل جایگاه قانونی ریاست جمهوری هستند، به کمیته انقلاب اسلامی و بنیاد مستضفان و نهادهای انقلابی سبب سردادن شعار علیه دکتر بهشتی بود.
*بنیصدر در دانشگاه تهران چه گفت؟
در این مراسم ابوالحسن بنی صدر صحبتهای خود را در چارچوب نقد جناح مکتبی جامعه صورتبندی کرد. وی پس از ارائه نگاه و مواضع خود و نقد برخی رفتارها که آنها را بازتولید ارتجاع در دوره انقلاب تفسیر میکرد، گفت: «امروز این طور که به من گفته اند، نیروهای انتظامی را نه باتوم دادند و نه وسیله داده اند. لابد این هم جزو برنامه بوده است به هر حال شما مردم آرامش خودتان را حفظ کنید. از برخورد تا میتوانید خودداری بکنید. اگر اخطار ما مفید واقع نشد، آن وقت نوبت شماست که وارد عمل بشوید. با آرامش دانشگاه را ترک بگوئید و از خدا بخواهید که این گونه اتفاقها بنای وحدت این ملت را متزلزل نکند و امروز بحمدالله بسیاری چیزها از حرکت اینها بر ما معلوم شد؛ و امروز بحمدالله بسیاری چیزها از حرکت اینها بر ما معلوم شد. اگر میگفتند که ما اینها را نمیشناسیم، امروز اینها بر اثر حس عمل شما دستگیر و تحویل مقامات انتظامی شدند و مشخصات آنها معلوم شد و مشخص شد که از کجا آب میخورند.
امیدواریم که دیگر بهانهای نباشد و همه بدانند که اگر در برابر این گونه اشخاص قاطعیت لازم به خرج داده نشود، امنیت قضایی به این کشور باز نمیگردد و بدون امنیت قضایی ما نخواهیم توانست جمهوری را به راه صواب ببریم.»
وی در واکنش به شعارهای جمعیت حاضر گفت:
«خواهران و برادران من! دفعه پیش که صحبت کردم عدهای تلفن کردند و نامه نوشتند که شما کوتاه آمدید. شاید حالا هم عدهای از شما بروید و همین کار را بکنید، اما بدانید که کار رئیس جمهوری خروس بازی و جنگ خروس نیست. کار رئیس جمهوری بیان حقایق و ایجاد آگاهی در مردم است و کوشش است برای این که اساس وحدت در جامعه از بین نرود، آن مقدار از مخاطب هم که گفتم در مقام این بود که عدهای هستند که بدون اطلاع و خودسر عمل میکنند و وقتی که شما اینها را به پای عدهای دیگر بنویسید، بر پای کشور است. ما باید هر چیزی را تحقیق کنیم و تا به آخر برویم و کشور خودمان را محیط امنی بگردانیم. این که رئیس جمهوری برای صحبت بیاید و عدهای با اسلحه سرد و گرم برای اخلال بیایند، این جمهوری، جمهوری نیست که بتواند دوام بیاورد. مگر این که شما مردم همان طوری عمل بکنید که کردند، از این پس هم باید به این چماقدارها که معلوم است چه کسانی هستند بگویم که: بدانید و چماق هایتان را هم بشکنید. مگر از کار مغز چه زیانی دیدید که آن را با چماق عوض کردید؟ به جای چماق هایتان مغزهایتان را به کار بیاندازید. آن وقت خواهید دید که جو اجتماعی ما تا کجا سالم، پاک و منزه خواهد شد.»
*۱۴ اسفند، بروز ائتلاف
پیش از آغاز انتخابات ریاست جمهوری همه گروههای سیاسی در یک نقطه و یک موضع اشتراک نظر داشتند: مخالفت با دولت بازرگان. گروهها و روشنفکران چپ، نیروهای چپ اسلامی مثل جنبش مسلمانان مبارز، سازمان مجاهدین خلق، و عمده گروههای مکتبی و روحانیون هرکدام به شکلی در نقد بازرگان اشتراک نظر داشتند. حتی این مخالفت در نگاه لیبرالهای منفرد همچون ابوالحسن بنیصدر هم وجود داشت. با این وجود پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب بنیصدر آرایش سابق نیروهای سیاسی دچار تحول شد. پس از به کرسی نشستن محمدعلی رجایی، گزینه حزب جمهوری اسلامی، بر صندلی نخست وزیری، یک ائتلاف عجیب میان مخالفین حزب روحانیون انقلابی تشکیل شد. ائتلافی سهگانه از نیروهایی که علاوه بر تضاد عمیق ایدئولوژیک، از تضاد سیاسی نیز برخوردار بودند.
*بنیصدر، محور سیاسی وحدت چپها و لیبرالها
نهضت آزادی و جبهه ملی، در کنار سازمان مجاهدین خلق دو جریان اصلی متولی برگزاری میتینگ ۱۴ اسفند بودند؛ میتینگی که بهنوعی رونمایی از این ائتلاف جدید بود. ائتلافی که البته عمر چندانی هم نیافت. با ورود به بهار داغ سال ۶۰، به همان اندازه که پیوند بنیصدر و مجاهدین خلق عمیقتر میشد، ضلع سوم این ائتلاف که همواره در سیاست ایران تاخیر فاز داشت، پیوندهای ارتباط با اضلاع دیگر را سستتر میکرد. به نحوی که در جریان عزل اولین رییس جمهور، نیروهای نهضت آزادی که البته در مجلس در اقلیت قرار داشتند، عملا دست به هیچ اقدامی نزدند. این در شرایطی بود که مجاهدین خلق در پاسخ به نامهای که دبیرکل نهضت آزادی با عنوان «برای فرزندان مجاهد و مکتبیام» خطاب به آنان و سازمان مجاهدین انقلاب نگاشت، موضع شدید انتقادی خود به بازرگان را در پاسخ
به آن نامه ابراز کرد.
بازرگان در این نامه نوشته بود: «به هر دوی شما، سازمان مجاهدین خلق و به گروهها و نهادهائیکه عنوان مکتبی اختیار کردهاید فرزند میگویم و هر دو را برادر همدیگر میدانم. برادرانی که با هم قهر هستید و سخت در نزاع و باعث مسائل بحرانی حاد برای مملکت و انقلاب.
مجاهدین خلق، شما فرزندان نهضت آزادی هستید. در سال ۱۳۴۳ که در زندان بودیم بدنیا آمدید و راه خود را پیش گرفتید، بدون آنکه از خانه فرار کرده یا اخراج شده باشید. مبانی فکری و تنظیمات اولیه را کتابها و بحث و تحلیلها و تجربیاتی که از نهضت گرفتید تشکیل میداد. اگر بعداً بلحاظ ایدئولوژی و تاکتیک فاصلهها و اختلافهائی پیش آمد و از خود شما کسانی جدا و مخالف شدند اینها مانع و منکر رابطه پدر فرزندی نمیتواند بشود.
مکتبیها نیز با همه تندی و تلخی و بدخلقی که دارید از ما هستید. اولاً افکار و اعتقادات اسلامی اجتماعی سیاسی همهتان مستقیماً یا با واسطه از تفسیرها، تعلیمات، کتابها و سخنرانیهای امثال طالقانی، شریعتی پدر و پسر، مطهری، دکتر سحابی و من درست شده است که همگی رسماً یا فکراً نهضتی بودیم. عقد ارادت و اخوتتان با روحانیت و با امام امت را ما بستیم. ثانیاً چه آن جناب برادری که رئیس دولت است اعتراف (و بقول خود افتخار) به شاگردی یا فرزندی ما میکند و تا قبل از انتخاب رئیسجمهور عضو هیئت اجرائیه نهضت آزادی بود و چه آن دیگری که کاندید ریاست جمهوری شد و در هیچ گفتار و نوشتار از بیلطفی بما کوتاهی نکرده است، بزندان میآمد برای اعلامیهها و عملیات نهضت دستور نظر بگیرد (و خلاف آن را عمل کند) و ملاقات و مراجعه تیمسار مقدم در خانهاش را به من گزارش میداد تا وجدانش راحت باشد…»
*ائتلافی که پایدار نماند
پس از اوجگیری اختلافات در بهار ۶۰، جمعبندی راس مجاهدین خلق و نیروهای سیاسی حامی بنیصدر، به سمت مبارزه مسلحانه پیش رفت. مجاهدین خلق با این ایده که تشکیلات آهنین تنها پیروز شرایط انقلابی است از فاز سیاسی وارد فاز مسلحانه شد که با واردکردن هزینهها و خسارات سنگین به نیروهای پیشبرنده انقلاب نهایتا ناکام ماند. با این وجود ۱۴ اسفند ۵۹ زا این جهت حائز اهمیت است که نقطه عطف نمایاندن ائتلاف سهگانه بنیصدر، مجاهدین و لیبرالها تلقی میشد.
گزارش از سیدعمادالدین محمودی
انتهای پیام/